بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

امیرالمومنین (ع): «هرکس در ذلّت فراگیری دانش، ساعتی صبر نکند، در ذلّت جهل، تا ابد، باقی خواهد ماند.»

منجى موعود در عهد قدیم

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۸ ب.ظ

 

اعتقاد به ظهور منجى یا مصلح جهانى، یکى از مهمترین نقاط اشتراک ادیان ابراهیمى[1] است. در این مقاله مىکوشیم این موضوع را در عهد قدیم  بررسى و تحلیل کنیم.

معرّفى عهدین

عهدین یا کتاب مقدس عنوان مجموعهاى از نوشتههاى کوچک و بزرگ در دو بخش عهد قدیم (تورات و ضمایم آن) و عهد جدید (انجیل و ضمایم آن) است.

گر چه مسیحیان هر دو بخش را مقدس مىشمارند، یهودیان تنها عهد قدیم را کتاب آسمانى مىدانند و آن را با نام «تنخ» مىشناسند. «عهدین» اصطلاحى مسیحى، و مبتنى بر این پیش فرض است که خدا دو عهد با انسان بسته است: یکى «عهد قدیم» که در آن خدا از انسان پیمان گرفته است که بر شریعت الهى گردننهد و بدان پایبند باشند. این عهد، که نشان آن ختنه کردن است، ابتدا با حضرت ابراهیم علیه السلام بسته شد و سپس در زمان حضرت موسى علیه السلام تجدید و تحکیم گشت. به عقیده مسیحیان با ظهور حضرت عیسى علیه السلام دوران این عهد به پایان رسید و خدا عهد دیگرى، موسوم به «عهد جدید»، با انسان بست؛ عهدى که بر سر محبت خدا و عیسى مسیح است.[2]

به همین دلیل مسیحیان کتابهاى مربوط به دوره اول را «عهد قدیم»،[3] و کتابهاى مربوط به دوره دوم را «عهد جدید»[4] مىخوانند، و هر دو قسمت را مقدس و معتبر مىشمارند؛ امّا یهودیان معتقدند که خدا تنها یک پیمان با انسان بسته و آن همان پیمان «شریعت» است که تبلور آن را در عهد قدیم مىبینیم.[5]

1. پیشگویىهاى تورات در باره ظهور منجى

بشارت به ظهور منجى در آخر الزمان عمیقاً در پیوند با آرمانهاى قومى یهود در کتاب مقدس (تورات) است. آنها منتظر یک انسان الهى کامل مانند موسى علیه السلام هستند که قوم بنىاسرائیل را از ظلم و ستمى که بر آنها تحمیل شده است، رها کند و آرمان دیرینه آنها را در تشکیل کشور اسرائیل بزرگ محقّق کند. آیات توراتى ناظر به مسئله منجى را مىتوان ذیل چهار موضوع تقسیم کرد: شخصیت منجى؛ بشارت به آمدن منجى؛ علامات ظهور منجى؛ کارهاى منجى پس از ظهور.

1- 1. شخصیت منجى (ماشیَح)

بنا بر آنچه در متون مذهبى یهود آمده، ماشیَح (مسیح) از نخستین اهداف آفرینشجهان است. ماشیَح از نظر فیزیکى و جسمانى، انسانى خاکى از اولاد بشر است که به صورت عادى متولد شده است. اصل و نسب او به حضرات داوود و سلیمان مىرسد. از دیگر نشانههاى او صداقت و پارسایىاش از بدو تولد است که پیوسته افزایش مىیابد تا اینکه او به سبب فضیلت و اعمال شایستهاش، به عالىترین و والاترین درجات تکامل روحانى دست پیدا مىکند.

طبق باور یهود امکان ظهور ماشیَح در هر دورهاى وجود دارد؛ امّا نه به این معنا که او هنگام ظهور، از آسمانها پایین بیاید. او همیشه روى زمین است؛ بشرى خاکى با مقامى بسیار مقدس و روحانى (صدّیق) که در همه دورهها حاضر و ناظر است:

«در هر دوره فرزندى از خاندان یهودا به دنیا مىآید که براى مقام ماشیَح برازنده است».[6] روزى که زمان «گئولا» (نجات نهایى) فرا رسد، «نِشاما» یا روح مخصوص پایین آمده و به آن «صدّیق» اهدا خواهد شد؛ در حالى که تا پیش از آن، خود منجى هم نمىداند که مسیحاى منتظر است.

برخى از عالمان یهود این موضوع را چنین توضیح دادهاند:

مُشه (موسى) ناجى اول بنىاسرائیل به هشتاد سالگى رسید و هنوز از این که بنىاسرائیل را نجات خواهد داد، اطلاعى نداشت و آن را احساس نمىکرد. حتّى هنگامى که خداوند به او گفت: «بیا و من تو را به نزد فرعون مىفرستم ...»، او در ابتدا از این امر سر باز زد و حاضر به قبول این مأموریت نشد. همین قضیه درباره ناجى نهایى (ماشیح) نیز صدق مىکند. درباره شائول (اولین حاکم بنىاسرائیل) نیز مشاهده شد که آن روح قدسى که آن را قبلًا در وجود خود اصلًا احساس نکرده بود، بعد از این که به عنوان پادشاه و مسح شد، بر او واقع شد.[7]

امّا اشعیاى نبى در باره شخصیت و صفات خاص ماشیَح چنین مىگوید:

و نهالى از تنه یسَى[8] بیرون آمده، شاخهاى از ریشههایش خواهد شکفت. و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنى روح حکمت و فهم، و روح مشورت و قوّت، و روح معرفت و ترس خدا. و خوشى او در ترس خدا خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داورى نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهاى خویش تنبیه نخواهد نمود. بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومانِ زمین به راستى حکم خواهد نمود. و جهان را به عصاى دهان خویش زده شریران را به نفخه لبهاى خود[9] خواهد کُشت. و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت.[10]

عالم و متکلّم یهودى، موسى بن میمون نیز ماشیَح را چنین توصیف کرده است:

عقل و دانش او از حضرت سلیمان نیز بیشتر خواهد بود. او از پدران قوم یهود (ابراهیم، اسحق و یعقوب) و نیز از همه انبیاى بنىاسرائیل که پس از حضرت موسى برانگیخته شدند، بلندمرتبهتر خواهد بود.[11]

1- 2. نصوص مرتبط با ظهور منجى

آیات بسیارى در عهد قدیم در باره ظهور منجى موعود و اوصاف و ویژگىهاى اوست. از جمله در سِفر زکریا آمده است:

اى دختر صهیون بسیار وجد بنما و اى دختر اورشلیم آواز شادمانى بده! اینکپادشاه تو نزد تو مىآید. او عادل و صاحب نجات و حلیم مىباشد و بر الاغ و بر کُرّه الاغ سوار است.[12]

همچنین در سِفر مزامیر- منسوب به حضرت داوود- در باره منجى آمده است:

اى خدا انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خویش را به پسر پادشاه و او قوم تو را به عدالت داورى خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف. آن گاه کوهها براى قوم سلامتى را بار خواهند آورد و تلها نیز در عدالت. مساکین قوم را دادرسى خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت .... او مثل باران بر علفزارِ چیدهشده فرود خواهد آمد و مثل بارشهایى که زمین را سیراب مىکند. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتىخواهد بود مادامى که ماه نیست نگردد. و او حکمرانى خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصاى جهان. به حضور وى صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند لیسید ... جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگى خواهند نمود. زیرا چون مسکین استغاثه کند او را رهایى خواهد داد و فقیرى را که رهانندهاى ندارد ... جانهاى ایشان را از ظلم و ستم فدیه خواهد داد و خون ایشان در نظر وى گرانبها خواهد بود ... دائماً براى وى دعا خواهد کرد و تمامى روز او را مبارک خواهد خواند. و فراوانى غله در زمین بر قله کوهها خواهد بود ... نام او تا ابدالآباد باقى خواهد ماند ... آدمیان در او براى یکدیگر برکت خواهند خواست و جمیع امّتهاى زمین او را خوشحال خواهند خواند ....[13]

سِفر اشعیاى نبى مملو از چنین بشارتهایى به ظهور منجى است؛ براى مثال:

روح سلطان تعالى خدا بر من است؛ زیرا خدا مرا مسح کرده است تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکستهدلان را التیام بخشم و اسیران را بهرستگارى و محبوسان را به آزادى ندا کنم. و تا از سال پسندیده خدا و از یوم انتقام خداى ما ندا نمایم و جمیع ماتمیان را تسلى بخشم.[14]

در سِفر ملاکى نیز به روز موعود و ظهور منجى منتقم اشاره شده است:

زیرا اینک آن روزى که مثل تنور مشتعل مىباشد خواهد آمد و جمیع متکبران و جمیع بدکاران کاه خواهند بود. و خدا صبایوت[15] مىگوید: آن روز که مىآید ایشان را چنان خواهد سوزانید که نه ریشه و نه شاخهاى براى ایشان باقى خواهد گذاشت. امّا براى شما که از اسم من مىترسید آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و بر بالهاى وى شفا خواهد بود و شما بیرون آمده مانند گوسالههاى پروارى جستوخیز خواهید کرد.[16]

در مزامیر نیز آمده است:

خدا انصاف را دوست مىدارد و مقدسان خود را ترک نخواهد فرمود. ایشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.[17]

با وجود این همه بشارت توراتى به آمدن منجى در آخر الزمان، تردیدى باقى نمىماند که باور یهودیان به آمدن منجى موعود مىبایست برگرفته از کتاب مقدس باشد. به همین جهت عالم بزرگ یهودى موسى بن میمون در اصل دوازدهم از اصول سیزدهگانه اعتقادات یهود مىگوید:

من با ایمان کامل به آمدن ماشیح اعتقاد دارم، و اگرچه او تأخیر کند، با این حال هر روز در انتظار او هستم که بیاید.[18]

1- 3. علامات ظهور منجى

زمان ظهور ماشیَح (مسیح موعود یهودیان)، رازى بسیار پوشیده و پنهان است که تنها خدا از آن با خبر است. با این وجود، نشانهها و شرطهاى بسیارى براى ظهور او بیان شده است. برخى از این شرایط اضطرابآور و نگرانکنندهاند.[19] امّا در کنار اینها نشانههاى مسرتبخش و امیدوارکنندهاى هم در باره زمان پیش از ظهور ماشیَح پیشبینى شده است: پیشرفت و خوشبختى نسبتاً زیاد مردم دنیا، تجدید حیات در مطالعه تورات و علوم دینى، باز شدن دروازههاى عقلانى در بالا و چشمههاى حکمت در پایین.[20]

معناى این عبارت، با ظهور و پیشرفت تعالیم رمزى و عرفانى در تورات و کتب آسمانى، بسیار مشهود است و «باز شدن چشمههاى حکمت در پایین» اشاره به پیشرفتها و اکتشافات علمى و تکنولوژى امروز است.

1- 4. برکات ظهور منجى

پس از آمدن منجى، حیات دنیوى انسانها به شکل جدید و مطابق تعالیم آسمانى شکل خواهد گرفت. بنا بر اعتقادات یهودى بعد از ظهور منجى اصلاحاتى در جهان پدید مىآید که در اینجا به مهمترین آنها اشاره مىکنیم:

1- 4- 1. تحقّق امنیت

امنیت موضوعى بسیار مهم در زندگى بشر است. از این رو همواره انسانهاى بزرگ مىکوشیدهاند امنیت و آرامش را براى کل بشر به ارمغان بیاورند. این هدف بزرگ در عصر ظهور ماشیَح محقّق خواهد شد، و نه فقط بشر، که حتّى حیوانات نیز در امنیتخواهند زیست. اشعیاى نبى در این باره مىفرماید:

مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومانِ زمین به راستى حکم خواهد نمود. و جهان را به عصاى دهان خویش زده شریران را به نفخه لبهاى خود خواهد کُشت ... و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پروارى با هم، و طفل کوچک آنها را خواهد راند. و گاو با خرس خواهد چرید و بچههاى آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد. و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازى خواهد کرد و طفلِ از شیر بازداشته شده دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت.[21]

باز در همین سفر مىخوانیم:

زیرا اینک من آسمانى جدید و زمینى جدید خواهم آفرید و چیزهاى پیشین به یاد نخواهد آمد و به خاطر نخواهد گذشت ... و بار دیگر طفلِ کم روز از آن جا نخواهد بود و نه مرد پیر که عمر خود را به اتمام نرسانیده باشد؛[22] زیرا طفل در سن صدسالگى خواهد مرد لیکن گناهکار صدساله ملعون خواهد بود ....[23]

1- 4- 2. پایان شرک و گناه

پس از ظهور منجى شرک و گناه از کل جهان برچیده خواهد شد. در سِفر زکریا آمده است:

در آن روز براى خاندان داوود و ساکنان اورشلیم چشمهاى به جهت گناه و نجاست مفتوح خواهد شد. و خدا صبایوت مىگوید: در آن روز نامهاى بتها را از روى زمین منقطع خواهم ساخت که بار دیگر آنها را به یاد نخواهند آورد و انبیا و روح پلید را نیز از زمین دور خواهم کرد.[24]

1- 4- 3. فراگیر شدن خداشناسى

یکى از مهمترین نشانههاى عصر ظهور منجى، گسترش ایمان و معرفت به خداوند متعال است. اشعیاى نبى چنین مىگوید:

و در تمامى کوه مقدس من ضرر و فسادى نخواهند کرد؛ زیرا جهان از معرفت خدا پرخواهد بود؛ مثل آبهایى که دریا را مىپوشاند.[25]

همچنین در سِفر حبقوق به این نکته اشاره شده است:

زیرا جهان از معرفت جلال خدا مملو خواهد شد به نحوى که آبها دریا را مستور مىسازد.[26]

در سِفر ارمیاى نبى نیز آمده است:

امّا خدا مىگوید: این است عهدى که بعد از این ایام با خاندان اسرائیل خواهم بست ... و بار دیگر کسى به همسایهاش و شخصى به برادرش تعلیم نخواهد داد و نخواهد گفت: خدا را بشناس؛ زیرا خدا مىگوید: جمیع ایشان از خُرد و بزرگ مرا خواهند شناخت؛ چون که عصیان ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.[27]

1- 4- 4. فراگیر شدن خداپرستى

گسترش پرستش خدا در تمام جهان، یکى دیگر از ثمرات ظهور منجى است. در سِفر صفنیا در این باره چنین آمده است:

خدا مىگوید: براى من منتظر باشید تا روزى که به جهت غارت برخیزم؛ زیرا قصد من این است که امّتها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم تا غضب خود و تمامى حدّت خشم خویش را بر ایشان بریزم؛ زیرا تمامى جهان به آتش غیرت من سوخته خواهد شد؛ چون در آن زمان زبان پاک به امّتها باز خواهم داد تا جمیعایشان اسم خدا را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.[28]

در سِفر زکریا نیز آمده است:

و خدا بر تمامى زمین پادشاه خواهد بود. در آن روز خدا واحد خواهد بود و اسم او واحد.[29]

1- 4- 5. همزیستى مسالمتآمیز

پس از ظهور منجى همه ملّتها با هم در صلح و صفا زندگى خواهند کرد. در سِفر اشعیا آمده است:

و در ایّام آخر واقع خواهد شد که کوه خانه خدا بر قله کوهها ثابت خواهد شد و فوق تلها برافراشته خواهد گردید و جمیع امّتها به سوى آن روان خواهند شد ...

و او امّتها را داورى خواهد نمود و قومهاى بسیارى را تنبیه خواهد کرد و ایشان شمشیرهاى خود را براى گاوآهن و نیزههاى خویش را براى ارهها خواهند شکست و امتى بر امتى شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.[30]

عین همین عبارت در سِفر میکاه نبى نیز آمده است.[31]

از دیگر کارهایى که برخى از عالمان یهود به منجى نسبت دادهاند، احیاى آیینهاى کهن یهودى است؛ از جمله تقدیم قربانى که اساس عبادت یهود بوده و امروزه تفیلا (نماز) جایگزین آن شده است. وسعت برکت و سعادت، پایان یافتن بیمارىها، و وقوع معجزاتى بزرگتر از معجزات رخ داده در هنگام خروج بنىاسرائیل از مصر، از امور دیگرى است که براى زمان ظهور منجى (مسیحا) پیشبینى کردهاند.[32]

منبع:

دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ ؛ ج1 ؛ صص94-104

محمدى رى‏شهرى، محمد، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، 10جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر - قم - ایران، چاپ: 1، 1393 ه.ش.

 



[1] مراد از ادیان ابراهیمى دین‏هایى است که از حضرت ابراهیم علیه السلام آغاز شده‏اند و پیامبران و شرایع در استمرارآنها آمده‏اند تا در نهایت به دین اسلام منتهى شده‏اند. از مجموعه شرایع ابراهیمى تنها یهودیت، مسیحیت، صابئیت و اسلام بر جاى مانده‏اند. ما در این مقاله صرفاً به باورهاى یهودى و مسیحى مى‏پردازیم.

[2] ر. ک: کتاب مقدس، عبد الرحیم سلیمانى اردستانى: ص 19- 20.

[3] عهد قدیم حدود سه‏چهارم از کل کتاب مقدس را در برمى‏گیرد. این مجموعه، که گفته مى‏شود طى قرن‏ها و به‏دست نویسندگان مختلف نگاشته شده، دربرگیرنده مطالب متنوعى از قبیل تاریخ، شریعت، حکمت، مناجات، شعر و پیشگویى است. بیشتر کتاب‏هاى این بخش به زبان عبرى، و اندکى از آن به زبان آرامى است. این مجموعه داراى 39 کتاب است( قاموس کتاب مقدس، هاکس، ماده کتاب) و بنا بر دسته‏بندى مسیحیان این چنین به سه بخش تقسیم مى‏شود: الف. تاریخ؛ ب. حکمت، مناجات و شعر؛ ج. پیشگویى‏هاى انبیا.

بخش اول مشتمل بر هفده کتاب و شامل تورات تا کتاب استر است و مضمون آن تاریخ جهان از آغاز خلقت است که با تاریخ بنى‏اسرائیل تا حدود قرن پنجم قبل از میلاد ادامه مى‏یابد. بخش دوم، شامل پنج کتاب ایوب، مزامیر، امثال‏ء سلیمان، جامعه سلیمان و غزل‏هاى سلیمان است. این مجموعه مشتمل بر کلمات حکیمانه، مناجات‏ها و اشعار و سروده‏هاست. بخش سوم شامل هفده کتاب است و از کتاب اشعیا تا ملاکى را در بردارد.( ر. ک: عهد عتیق سخن مى‏گوید: ص 1- 2).

[4] ( 3). عهد جدید به زبان یونانى است؛ گرچه حضرت عیسى و حواریون به زبان آرامى سخن مى‏گفته‏اند. دلیل این‏اختلاف آن است که در آن زمان بسیارى از مردم، بخصوص در حوزه دریاى مدیترانه، با زبان آرامى آشنایى نداشتند. به همین خاطر هنگامى که رسولان مسیحى با مردم این مناطق سخن مى‏گفتند و براى آنها مى‏نوشتند، به طور طبیعى از زبان مشترک، یعنى یونانى، استفاده مى‏کردند( معرّفى عهد جدید: ص 17).

نکته مهم در باره عهد جدید آن که مسیحیان معتقدند حضرت عیسى هرگز کتابى نیاورده است؛ زیرا اصلًا لازم نبوده که کتابى بیاورد؛ از آن رو که پیامبران چون واسطه بین خدا و بشرند از طرف خدا پیام و کتاب مى‏آورند؛ امّا حضرت عیسى خود خداست و عین وحى است و تنها رفتار و گفتار او براى انسان‏ها کافى است و آن را دیگران نگاشته‏اند. کلید عهد جدید: ص 39).

عهد جدید به طور کلى به چهار بخش تقسیم مى‏شود:

یک. اناجیل: این بخش مشتمل بر چهار انجیل است. انجیل واژه‏اى یونانى و به معناى مژده است. این چهار کتاب، سیره عملى و گفتارى حضرت عیسى هستند که افرادى آن را روایت مى‏کنند. مسیحیان معتقدند نویسندگان این کتب، آنها را با تأیید روح‏القدس نگاشته‏اند. اناجیل معتبر کنونى عبارت‏اند از: انجیل متى، انجیل مرقس، انجیل لوقا، انجیل یوحنا. سه انجیل نخست سبکى یکسان دارند و مطالب مندرج در آنها هماهنگ است و با فرهنگ یهودى هم اختلاف چندانى ندارند، به همین جهت به آنها« اناجیل هم‏نوا» نیز اطلاق مى‏شود؛ زیرا موارد اتفاق آنها بسیار است؛ امّا انجیل چهارم( یوحنّا) از نظر مطالب با سه انجیل دیگر متفاوت است و با فرهنگ یهودى سازگارى ندارد و در آن بر الوهیت عیسى تأکید بیشترى شده است( کلام مسیحى، توماس میشل، ترجمه حسین توفیقى: ص 26).

دو. اعمال رسولان: این بخش اقدامات حواریون و تبلیغات و مسافرت‏هاى تبلیغى مبلّغان مسیحى، بخصوص پولس را بیان مى‏کند.

سه. نامه‏ها: حواریون و رسولان مسیحى صدر اوّل، نامه‏هایى به شهرها و افراد مختلف نگاشته‏اند که 21 عدد از آنها در مجموعه عهد جدید وجود دارد. سیزده یا چهارده عدد از این نامه‏ها از پولس است؛ سه نامه منسوب به یوحنا، دو نامه منسوب به پطرس، و دو نامه دیگر منسوب به یعقوب و یهودا است.( قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، ماده کتاب).

چهار. رؤیا و مکاشفه: در این بخش تنها یک کتاب وجود دارد که به یوحناى حوارى منسوب است و در پایان عهد جدید واقع شده است.

[5] کتاب مقدس، عبد الرحیم سلیمانى اردستانى: ص 20.

[6] ( 1). ربى مُشه سُوفِر، به نقل از ربّاى ایمانوئل شوحط( دین‏پژوه و عارف یهودى). در این باره، ر. ک: مجلّه افق‏بینا: ش 4 و 5« ماشیح: ناجى جهان در پرتو قوانین و اعتقادات یهود»، ایمانوئل شوحط، مقدمه و تلخیص: آرش آبایى.

[7]  همان جا.

[8] در قاموس کتاب مقدس( ص 951) در باره معناى این واژه آمده است:« یسى به معنى قوى، نام پدر حضرت‏داوود است».

[9] « نفخه لب‏ها» تعبیرى مجازى است؛ چنان که در این فراز آمده است:« و در روز کشتار عظیم که برج‏ها در آن‏خواهد افتاد ... اسم خداوند از جاى دور مى‏آید؛ در غضب خود سوزنده، و در ستون غلیظ، و لب‏هایش پر از خشم، و زبانش مثل آتش سوزان است و نفخه او مثل نهر سرشار تا به گردن مى‏رسد»( اشعیاء 30: 25- 28).

[10]  اشعیا 11: 1- 5.

[11] به نقل از ربّاى ایمانوئل شوحط، دین‏پژوه و عارف یهودى؛ ر. ک: مجلّه افق بینا: ش 4 و 5، مرداد و شهریور 1378.

[12]  زکریا 9: 9.

[13]  مزامیر 72.

[14] اشعیا 61: 1- 3.

[15] « خداى صبایوت» یعنى خداى جاودانى لشکرها.

[16]  ملاکى 4: 1- 3.

[17]  مزامیر 37: 28- 29.

[18]  اصل دوازدهم از اصول سیزده‏گانه ایمان یهود( موسى بن میمون).

[19]  تلمود، سوطا: ص 49 ب.

[20]  تلمود، سنهدرین: 98 الف، زوهر: ج 1 ص 117 الف.

[21]  اشعیا 11: 1- 8.

[22]  یعنى نوزادان دیگر در سن کم نخواهند مرد و صدسالگان جوان محسوب مى‏شوند.

[23]  اشعیا 65: 17- 25.

[24]  زکریا 13: 1- 3.

[25]  اشعیا 11: 9.

[26] حبقوق 2: 14.

[27]  ارمیا 31: 31- 33.

[28] صفنیا 3: 8- 9.

[29]  زکریا 14: 9.

[30] اشعیا 2: 2- 5.

[31]  میکاه 4: 1- 4.

[32] ( 5). ر. ک:« رباى ایمانوئل شوحط، دین‏پژوه و عارف یهودى»، مجلّه افق بینا: ش 4 و 5، مرداد و شهریور 1378.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۷
علی مویدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">