بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

امیرالمومنین (ع): «هرکس در ذلّت فراگیری دانش، ساعتی صبر نکند، در ذلّت جهل، تا ابد، باقی خواهد ماند.»

ازدواج امام مهدى‏ علیه السلام‏

شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ب.ظ

 

یکى از موضوعات مرتبط با مسئله مهدویت، ازدواج امام مهدى علیه السلام، و نسل و ذریّه وى است: آیا امام مهدى ازدواج کرده است و فرزندانى دارد؟ یا تا کنون ازدواج نکرده است؟ در این زمینه بحثهاى مختصرى (و عمدتاً در سالهاى اخیر)، صورت گرفته که بیشتر در مقام پاسخگویى به پرسشهاى مطرح شده در این باب بودهاند.

در این باره سه دیدگاه مطرح شده است: دیدگاه کسانى که به استناد شواهد و ادلّه، بر این باورند که امام مهدى علیه السلام ازدواج کرده است، گرچه ما از خصوصیات و کم و کیف آن اطّلاعى نداریم.

در مقابل، گروهى دیگر با نقد ادلّه موافقان و تکیه بر شواهد و قرائنى، بر این عقیده اند که امام مهدى علیه السلام ازدواج نکرده است. گروهى نیز سکوت در این مسئله را ترجیح مىدهند و هیچ کدام از ادلّه موافقان و مخالفان را براى اظهار نظر کافى نمىدانند.

اینک به بیان شواهد و ادلّه این سه گروه پرداخته، در پایان، دیدگاه خود را بیان مىکنیم:

یک. نظریّه موافقان

گروهى از عالمان شیعه از قبیل: علّامه مجلسى،[1] محدّث نورى،[2] شیخ علىاکبر نهاوندى[3] و سیّد محمّد صدر[4] به صراحت یا ضمنى به استناد شواهد و قرائنى پذیرفتهاند که امام مهدى علیه السلام ازدواج کرده است، گر چه در چگونگى آن اختلاف نظر داشته یا وارد آن نشدهاند. ادلّه و شواهد آنان، از این قرار است:

الف- ازدواج، سنّت مؤکّد اسلامى

ازدواج، یک سنّت مؤکّد اسلامى است که پیامبر صلى الله علیه و آله و پیشوایان دینى بر آن تأکید فراوان کردهاند و امام مهدى علیه السلام نیز که رسالت حفظ و حفاظت از سنّتهاى اسلامىرا بر عهده دارد، قطعاً به سنّت «ازدواج» عمل کرده است. احادیثى که در تشویق به ازدواج و مذمّت ترک ازدواج در منابع حدیثى نقل شده، به حدّى هستند که نمىتوان گفت امام مهدى علیه السلام این سنّت دینى را ترک مىکند.

ب- احادیث، ادعیه و زیارات

احادیث، ادعیه و زیارتهایى در کتب حدیث نقل شدهاند که به صراحت یا به دلالت تضمّنى و التزامى بر داشتن فرزند و همسر دلالت دارند. این مجموعه عبارت اند از:

1. شیخ طوسى از امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل کرده که پیامبر صلى الله علیه و آله در شب وفات خود، خطاب به امام على علیه السلام فرمود: «دوات و کاغذ بیاور» و سپس وصیّتنامهاى املا نمود که در آن آمده بود: «اى على! پس از من، دوازده امام و پس از آنها نیز دوازده مهدى خواهند بود. تو، اوّلین نفر از دوازده هستى». سپس یکایک امامان را نام برد و هنگامى که به امام یازدهم رسید، فرمود: «هنگام وفاتش این وصیّتنامه را به پسرش، محمّد، مىسپارد و با او دوازده امام، کامل مىشوند ....

سپس بعد از او دوازده مهدى خواهد بود. وقتى وفاتش فرا رسد، این وصیّت را به فرزندش که اوّلینِ نزدیکان به اوست مىسپارد که سه نام دارد».[5]

2. امام على علیه السلام در سخنى در مورد امام زمان علیه السلام فرمود:

وَ یَسْکُنُهُ هُوَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ الرَّحْبَةَ وَ الرَّحْبَةُ إِنَّمَا کَانَتْ مَسْکَنَ نُوحٍ وَ هِىَ أَرْضٌ طَیِّبَةٌ وَ لَا یَسْکُنُ رَجُلٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ لَایُقْتَلُ إِلَّا بِأَرْضٍ طَیِّبَةٍ زَاکِیَةٍ فَهُمُ لْأَوْصِیَاءُ الطَّیِّبُون.[6]

او و اهلبیتش را در [مکانى به نام] رحبه سکنا مىدهد، آن جا که سرزمین مقدّس و اقامتگاه نوح علیه السلام بود. هیچ یک از خاندان محمّد صلى الله علیه و آله زندگى نمىکند و کشته نمىشود، مگر در سرزمینى پاک. به حقیقت که آنان، اوصیاى پاک اند.

3. امام صادق علیه السلام در باره مسجد سهله فرمود:

أَمَا إِنَّهُ مَنْزِلُ صَاحِبِنَا إِذَا قَدِمَ بِأَهْلِهِ.[7]

آن جا منزل صاحب ماست، هنگامى که با اهل بیت خود در آن اقامت مىکند.

4. حدیثى که با اسناد از صدوق، از محمّد بن على بن مفضّل بن تمام، از احمد بن محمّد بن عمّار، از پدرش، از حمدان قلانسى، از محمّد بن جمهور، از مرازم[8] بن عبد اللَّه، از ابو بصیر، از امام صادق علیه السلام نقل شده که مىفرماید:

یا ابا مُحَمَّدٍ! کَأَنّى أرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِى مَسْجِدِ السَّهلَةِ بِأهلِهِ وَ عِیالِه.[9]

اى ابو محمّد! گویا فرود آمدن قائم را در مسجد سهله با اهل و عیالش مىبینم.

5. حدیثى که از احمد بن ادریس، از على بن محمّد، از مفضّل بن شاذان، از عبد الّله بن بجله، از مستنیر، از مفضّل بن عمر روایت شده که امام صادق علیه السلام فرمود:

إنَّ لِصاحِبِ هَذَا الأمْر غَیْبَتَینِ، أحْداهُمَا تَطُولُ حَتّى یَقُولَ بَعْضُهُم مَاتَ وَ یَقُولَ بَعْضُهُم قُتِلَ وَ یَقُولَ بَعْضُهُم ذَهَبَ حَتَّى لا یَبْقَى عَلَى أمْرِهِ مِنْ أصْحَابِهِ إلّانَفَرٌ یَسِیرٌ لا یَطَّلِعُ عَلَى مَوضِعِهِ أحَدٌ مِنْ وُلدِهِ وَ لا غَیْرهِ إلّاالْمَولَى الّذِى یَلِى أمْرَهُ».[10]

صاحب الزمان علیه السلام دو غیبت دارد: یکى از آن دو به اندازهاى طولانى مىشود که بعضى مىگویند او از دنیا رفته و برخى مىگویند کشته شده است، تا آن حد که جز اندکى از یاران، بر امامت وى ماندگار نمىمانند و کسى هم از مکان و جایگاه زندگى او آگاه نیست، نه از فرزندان و نه دیگران، جز آن کسى که امور وى را پى مىگیرد.

6. در عبارتى از زیارت مخصوص امام مهدى علیه السلام در هر روز جمعه چنین آمده است:

یا مَولاىَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکَ وَ عَلى آلِ بَیتِکَ ... صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکَ وَ عَلى أهلِ بَیتِکَ الطّاهِرینَ![11]

اى سَرور من! اى صاحب الزمان! درودهاى خدا بر تو و اهل بیت تو باد! ...

درودهاى خدا بر تو و خاندان پاک تو باد!

7. ابو محمّد حسین بن احمد مکتب از ابو على بن همّام، دعایى را براى غیبت قائم علیه السلام نقل نموده که شیخ عمرى، آن را املا نموده و به قرائت آن، دستور داده است:

حَتّى ننظُرَ إلى وَلِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ ظاهِرَ المَقالَةِ وَاضِحَ الدِّلالَةِ هَادِیاً مِن الضَّلالَةِ شافِیاً مِنَ الجَهالَةِ.[12]

تا بر ولىّ تو-/ که درودهاى تو بر او و خاندانش باد-/ نگاه کنیم با گفتارى روشن، برهانى آشکار، راهگشا از گمراهى و نجات دهنده از نادانى.

9. در بخشى از صلوات بسیارى مفصّلى که در صبح جمعه وارد شده، چنین آمده است:

وَ تَجعَلَهُ وَ ذُرّیَتَهُ فِیها الائِمّةَ الوَارثین.[13]

او و ذریّهاش را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهى.

همین مضمون در دعاى شب بیست و سوم ماه رمضان نیز وارد شده که آن را سیّد ابن طاووس با سند خود در کتاب عمل شهر رمضان آورده است[14].[15]

10. حدیثى که شیخ طوسى از امام رضا علیه السلام نقل کرده است که فرمود:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى وُلاةِ عَهدِهِ وَ الأئمَّةَ مِن وُلده.[16]

خدایا! بر والیان و فرزندان وى، درود فرست.

11. سیّد ابن طاووس در جمال الاسبوع از امام رضا علیه السلام صلواتى را نقل مىکند که در آن به فرزندان و خانواده امام مهدى علیه السلام نیز سلام و صلوات فرستاده مىشود:

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیهِ وَ عَلى آبائِهِ، وَ أَعطِهِ فى نَفسِهِ وَ وَلَدِهِ وَ أَهلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ امَّتِهِ وَ جَمیعِ رَعِیَّتِهِ ما تُقِرُّ بِهِ عَینَهُ، وَ تَسُرُّ بِهِ نَفسَهُ.[17]

بار خدایا! بر او و پدرانش درود فرست و به او و فرزندان و خاندان و امّت و جمیع پیروانش چیزى عطا فرما که بدان سبب، چشمانش روشن و جانش مسرور گردد.

12. در زیارت مخصوص ولىّ عصر علیه السلام در روزهاى جمعه چنین آمده است:

السَلامُ عَلَى وُلاةِ عَهدِکَ وَ الائِمَّةِ مِنْ وُلدِهِ.[18]

درود بر اولیاى عهدت و پیشوایان از میان فرزندانش.

13. در ضمن دعایى که به هنگام وداع با سرداب مقدّس وارد شده، آمده است:

صَلِّ عَلى وَلِیّکَ وَ وُلاةِ عَهدِکَ وَ الائِمَّةِ مِن وُلدِهِ.[19]

[خداوندا]! بر ولىّ امرت و اولیاى عهدت و پیشوایان از فرزندانش درود فرست.

14. در ضمن صلواتى که از ناحیه مقدّسه صادر شده، آمده است:

وَ عَلَى وَلیّکَ وَ وُلاةِ عَهدِهِ وَ الأئِمّةِ مِن وُلدِهِ وَ مَدَّ فِى أعمَارَهِم وَ زد فى آجالِهموَ بَلِّغْهُم اقصَى آمالِهم دِیناً و دُنیاً وَ آخِرَةً إنّک عَلَى کُلِّ شَىءٍ قَدِیر.[20]

بر ولىّ امرت و اولیاى عهدش و پیشوایان از فرزندان او درود فرست و بر عمر و اجَلشان بیفزاى و آنها را به عالىترین آرزوهاى دینى، دنیوى و اخروىشان برسان، که تو حقّاً به هر چیز، توانایى.

ج- داستان جزیره خضرا

علّامه مجلسى در بحار الأنوار رسالهاى را مشهور به «جزیره خضرا» به خطّ فضل بن یحیى بن على طیبى به طور کامل، نقل کرده که مىگوید:

از شمس الدین نجیح حلّى و جلال الدین عبد اللَّه بن حرام حلّى در کربلا در نیمه شعبان 699 قمرى شنیدم که گفتند: این داستان را از على بن فاضل مازندرانى در سامرّا شنیدیم. در ضمن این داستان آمده است: جزیره خضرا از جزیرههاى اولاد و فرزندان صاحب الزمان است.[21]

همچنین محدّث نورى در جنّة المأوى داستانى را از کمال الدین انبارى نقل مىکند که وى جزیرههایى را دیده است که فرزندان امام زمان، قاسم و ابراهیم، بر آن حکمرانى مىکنند.[22]

د- کُنیه «ابا صالح»

یکى از کُنیههاى امام مهدى علیه السلام، «ابا صالح» است و این نشان مىدهد که ایشان، فرزندى دارد که این کُنیه، از نام وى گرفته شده است.[23]

در کتاب من لا یحضره الفقیه چنین آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

إذا ضَلَلتَ عَنِ الطَّریقِ فَنادِ: یا صالِحُ- أو یا أبا صالِحٍ- أرشِدونا إلَى الطَّریقِ یَرحَمَکُمُ اللَّهُ![24]

هر گاه راه را گم کردى، صدا بزن «یا صالح!» یا بگو: «یا أبا صالح! راه را به ما نشان دهید. خداوند، شما را رحمت کند!».

علّامه مجلسى نیز در ضمن حکایات و داستان اشخاصى که امام زمان علیه السلام را دیدهاند، قضیّهاى را از پدرش و او نیز از شخصى به نام امیر اسحاق استرآبادى- که چهل مرتبه با پاى پیاده به حج مشرّف شده بود- نقل مىکند که در یکى از سفرهایش قافله را گم کرده و متحیّر با حالت عطش و بىآبى مانده بود. سپس صدا زد «یا صالح! یا ابا صالح! ما را راهنمایى بفرما» و ناگاه سوارى را از دور دیده که آمده و او را راهنمایى کرده و به قافلهاش رسانده است. وى مىگوید: پس از آن قضیّه متوجّه شدم که او امام مهدى علیه السلام بوده است.[25]

گفتنى است که در بخش اسامى امام مهدى علیه السلام اثبات شد که دلیلى بر انتساب کنیه «ابا صالح» براى امام مهدى علیه السلام وجود ندارد.

دو. نظریّه مخالفان

کسانى که با این نظریّه که امام مهدى علیه السلام ازدواج نموده و ذریّه و فرزند دارد، مخالف اند نیز بر شواهد و ادلّهاى استناد کردهاند که عبارت اند از:

الف- ازدواج و صاحب اولاد شدن امام مهدى علیه السلام با یکى از مهمترین فلسفههاى

غیبت او- که خفا و شناخته نشدن امام است-، سازگار نیست؛ زیرا کسى که ازدواج مىکند و صاحب فرزند مىشود، به هر گونه که تصویر گردد، مورد شناسایى خانوادهاش قرار مىگیرد و این با غیبت و خفا ناسازگار است.

از سوى دیگر، احادیثى بر غیبت تام و کامل امام مهدى علیه السلام دلالت دارند، از قبیل این دو حدیث که از امام صادق علیه السلام نقل شدهاند:

صاحِبُ هذَا الأَمرِ تَغیبُ وِلادَتُهُ عَن هذَا الخَلقِ؛ کَیلا یَکونَ لِأَحَدٍ فى عُنُقِهِ بَیعَةٌ إذا خَرَجَ.[26]

صاحب امر، ولادتش از مردمان پنهان است تا به هنگام قیام، بیعت کسى بر گردنش نباشد.

لِلْقَائِمِ غَیْبَةٌ قَبْلَ قِیَامِهِ ... یَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْحَ.[27]

قائم، پیش از ظهور، غیبتى دارد ... [چرا که] بر جان خویش مىترسد.

ب- سفرا و وکلاى امام مهدى علیه السلام در طول حدود هفتاد سال، هیچ یک به ازدواج امام و همسر و فرزندان ایشان اشارهاى نکردهاند. اگر چنین اتّفاقى افتاده بود، قاعدتاً بِدان اشارهاى مىنمودند.

ج- برخى از احادیث، به صراحت بر فرزند نداشتن امام مهدى علیه السلام دلالت دارند که آنها را نقل مىکنیم:

1. مسعودى نقل مىکند که وقتى على بن حمزه و ابن سراج و ابن ابى سعید مکارى بر امام رضا علیه السلام وارد شدند، چنین اتّفاق افتاد:

على بن حمزه به ایشان گفت:

فَإِنّا رَوَینا أنَّ الإِمامَ لا یَمضى حَتّى یَرى عَقَبه؛

از پدرانت نقل کردهایم که هیچ امامى از دنیا نمىرود تا فرزندش را ببیند؟

امام رضا علیه السلام فرمود:

أما رَوَیتُم فى هذَا الحَدیثِ بِعَینِهِ: «إلَّا القائِمَ»؟؛

آیا در این حدیث، روایت کردهاید: «مگر قائم؟».

گفتند: خیر.

امام رضا علیه السلام فرمود:

بَلى، قَد رَوَیتُموهُ وأَنتمُ لا تَدرونَ، لِمَ قیلَ ولا مَعناهُ.

آرى! روایت کردهاید؛ ولى نمىدانید چرا. و نمىدانید معنایش چیست.

ابن ابى حمزه گفت:

إنَّ هذا لَفِى الحَدیثِ؟.

این در حدیث بود؟.

امام رضا علیه السلام به وى فرمود:

وَیحَکَ کَیفَ تَجَرَّأتَ أن تَحتَجَّ عَلَىَّ بِشَىءٍ تُدمِجُ بَعضَهُ.

واى بر تو، جرئت کردهاى که با من محاجّه کنى با حدیثى که در آن دخل و تصرّف کردى؟!

سپس فرمود:

إنَّ اللَّهَ تَعالى سَیُرینى عَقِبى إن شاءَ اللَّهُ.

به زودى، فرزند مرا خواهى دید.[28]

2. محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حمیرى، به نقل از پدرش، از على بن سلیمان بن رشید، از حسن بن على خرّاز نقل مىکند که:

دَخَلَ عَلِىُّ بْنُ أَبِى حَمْزَةَ عَلى أبِى الحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَقالَ لَهُ: أنتَ إمامٌ قالَ: نَعَمْ فَقَالَ لَهُ: إِنِّى سَمِعْتُ جَدَّکَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام یَقُولُ لَایَکُونُ الإمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ. فَقَالَ: أَ نَسِیتَ یَا شَیْخُ أَوْ تَنَاسَیْتَ لَیْسَ هَکَذَا قَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام: إِنَّمَا قَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام: لَایَکُونُ الإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِى یَخْرُجُ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام[29] فَإِنَّهُ لَاعَقِبَ

لَهُ. فَقَالَ لَهُ: صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ! هَکَذَا سَمِعْتُ جَدَّکَ یَقُولُ.[30]

على بن ابى حمزه بر امام رضا علیه السلام وارد شد و گفت: آیا شما امام هستید؟ فرمود:

«آرى». آن گاه به ایشان گفت: از جدّتان جعفر بن محمّد شنیدم که فرمود: «امامى نیست، مگر آن که فرزند دارد». فرمود: «پیرمرد! فراموش کردهاى، یا خود را به فراموشى مىزنى؟! جعفر، چنین نفرمود؛ بلکه فرمود: هر امامى فرزندى دارد، مگر امامى که حسین بن على علیه السلام [پس از رجعت] و خروج از قبر بر او نماز مىخواند». او گفت: راست مىگویى، قربانت گردم! این چنین فرمود.

سه. نظریّه تردید یا سکوت

برخى بر این عقیده اند که ازدواج امام مهدى علیه السلام و آنچه بدان بر مىگردد، جزو مسائل حاشیهاى مهدویت به شمار مىرود و لغزشگاهى است که به سالم بیرون آمدن از آن، اطمینانى نیست. از این رو، بهترین کار در این زمینه سکوت و توقّف یا بیان موضع شک و تردید است.

سیّد جعفر مرتضى عاملى مىنویسد:

ما در باره فرزند داشتن امام مهدى علیه السلام بر این باوریم که این قضیّه، محلّ شک و تردید است.[31]

تحلیل و ارزیابى

به نظر ما در این مسئله باید نظریّه سکوت را انتخاب کرد و از ابراز نظرهاى احتمالى و غیر مطمئن خوددارى کرد؛ زیرا:

اوّلًا این مسئله از مسائل حاشیهاى مهدویت است که سکوت در آن به اصل مسئله و جایگاه و آثار آن لطمهاى نمىزند. ما در موارد مشابهى هم که در قرآن کریمآمده (مانند خضر علیه السلام) چنین رفتار مىکنیم.

ثانیاً بزرگان شیعه تا قبل از دوره معاصر، به صورت جدّى در این مسئله وارد نشدهاند و چنان که در ابتداى این پژوهش گفته شد، این موضوع در چهل سال اخیر مورد توجّه جدّى واقع شده است. از این رو، حدود هزار سال این مسئله مسکوت بوده و هیچ مشکلى نیز ایجاد نکرده است.

ثالثاً ادلّه هر دو طرف در آن حد از اعتبار نیست که بتوان به استناد آن، تکلیف این مسئله تاریخى را روشن ساخت؛ چرا که بسیارى از آنها مُرسَل نقل شدهاند یا در اسناد آنها راویان مجهول (ناشناخته) وجود دارند.

رابعاً ادلّه نقل شده، گذشته از ضعف سندى، با هم معارضه دارند و هیچ رجحانى براى یک دسته بر دسته دیگر نیست. بلى، از نظر کمّى، شمار روایات گروه موافقان، بیشتر است؛ ولى به حدّى نیست که رجحانى اطمینانآور را به دنبال داشته باشد.

از این رو، سکوت اختیار کردن در مسئله، با موازین عقلى و دینى، سازگارتر است.[32]

 

 



[1] بحار الأنوار: ج 53 ص 145.

[2] نجم الثاقب: ص 403 و 404.

[3] العبقرى الحسان: ج 2 ص 134. ایشان نوشته است:« و بالجمله بعد از اعتقاد به زندگى و غیبت آن بزرگوار واستحباب تناکح و تناسل و منع از رهبانیت و عزوبت، لابد آن حضرت را عیال و اولاد مى‏باشد و کثرت آن به سبب طول- چنان که عادت اقتضا مى‏کند- باعث اختیار بلدى خاصّ که خالى از غیر خواص است، گردد تا آن که ذکر آن حضرت چنانچه مقتضاى غیبت است، مستور ماند و اولاد او هم به آسودگى خاطر زندگى کنند. پس گول این شبهات را مخور و این استبعاد و انکار وجود بلاد آن بزرگوار و اولاد او را افسانه شمر».

[4]  تاریخ الغیبة الکبرى‏: ج 2 ص 64.

[5]  الغیبة، طوسى: ص 150 ح 111.

[6] تفسیر العیّاشى: ج 1 ص 66 ح 116، بحار الأنوار: ج 52 ص 225 ح 87.

[7] الإرشاد: ج 2 ص 380، الغیبة: طوسى: ص 471 ح 488، الکافى: ج 3 ص 495 ج 2( در این منبع« قام» بدل« قدم» آمده است).

[8]  در قصص الأنبیاء،« مرازم» آمده است.

[9]  قصص الأنبیاء: ص 80 ح 63، المزار الکبیر: ص 134، بحار الأنوار: ج 52 ص 317 ح 13.

[10]  ر. ک: ص 128 ح 530.

[11] ر. ک: ج 6 ص 413 ح 1122.

[12]  کمال الدین: ص 512، جمال الاسبوع: ص 523. نیز، ر. ک: همین دانش‏نامه: ج 6 ص 261 ح 1092.

[13] بحار الأنوار: ج 89 ص 34.

[14] ر. ک: ج 6 ص 253 ح 1089.

[15] نجم الثاقب: ص 226 و 434.

[16] جمال الاسبوع: ص 510.

[17]  ر. ک: ج 6 ص 87 ح 1043، جمال الاسبوع: ص 510؛ بحار الأنوار: ج 52 ص 22 با عبارت مشابه.

[18]  بحار الأنوار: ج 102 ص 228( به نقل از الکتاب العتیق الغروى).

[19]  مصباح الزائر: ج 1 ص 237، بحار الأنوار: ج 102 ص 114.

[20] ر. ک: ج 6 ص 284 ح 1093.

[21] بحار الأنوار: ج 52 ص 164.

[22] بحار الأنوار: ج 53 ص 219. گفتنى است که در برخى نسب‏نامه‏هاى سادات مصر در قرون اخیر، پسرانى براى امام« محمّد المهدى بن الحسن العسکرى بن العلىّ النقى الهادى- صلوات اللَّه علیه و على آبائه-» یاد شده و چند خاندان از شریفان این سرزمین نیز- که امروزه خانواده‏هاى شناخته شده‏اى را تشکیل مى‏دهند- از این تبار، شمرده شده‏اند. به عنوان نمونه، مى‏توان به کتابى از شریف احمد وفقى محمّد یاسین، نسّابه« نقابة السادات» مصر، به نام الجامع لصلة الأرحام فى نسب السادة الکرام اشاره کرد که ظاهراً نخستین بار در سال 1398 در قاهره، به همّت سیّد حسین محمّد الرفاعى المصرى، رئیس انجمن بین المللى سادات( رابطة عموم السادة الأشراف الکبرى‏) توسط وزارت اوقاف مصر و بار دیگر در 1416 ق، در مدینه و به همّت نسّابه این شهر، شریف انس یعقوب الحسنى، توسّط الخزانة الکُتبیة الحسنیة منتشر شده است. روشن است که این گونه نسبت‏ها و نَسَب‏ها، نیازمند بررسى و ارزیابى دقیق‏تر تاریخى و نسب‏شناختى است، چنان که انس یعقوب، در کتابش: الأصول فى ذریّة البضعة البتول( ص 98- 104)، نَسَب خاندان‏هاى یاد شده را تصحیح کرده و آن را به جعفر بن الإمام على الهادى علیه السلام متّصل نموده است.

[23] ر. ک: ج 2 ص 322( بخش دوم/ فصل سوم/ توضیحى در باره کنیه« ابا صالح»).

[24] کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 298 ح 2506.

[25] ر. ک: ج 5 ص 137( بخش ششم/ فصل سوم/ امیر اسحاق استرآبادى).

[26] ر. ک: ص 162 ح 552.

[27] کمال الدین: ص 481 ح 10.

[28]  إثبات الوصیّة: ص 221.

[29]  ذیل حدیث به رجعت و خروج امام حسین علیه السلام از قبر و نماز خواندن بر امام مهدى اشاره دارد( ر. ک: دراسة فی‏علامات الظهور: ص 235).

[30] الغیبة، طوسى: ص 135- 134.

[31]  دراسة فى علامات الظهور و الجزیرة الخضراء: ص 257.

[32] دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ ؛ ج3 ؛ صص45-56

محمدى رى‏شهرى، محمد، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، 10جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر - قم - ایران، چاپ: 1، 1393 ه.ش.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۳
علی مویدی

نظرات  (۲)

۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۲:۵۴ سعید پارسا ارسنجانی
انشاالله مبارکه
عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">