بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

امیرالمومنین (ع): «هرکس در ذلّت فراگیری دانش، ساعتی صبر نکند، در ذلّت جهل، تا ابد، باقی خواهد ماند.»

ولادت امام مهدی عج

جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۱ ق.ظ

راوندى در «الخرائج و الجرائح»، حکیمه گوید:

روزى به خدمت حضرت عسکرى- علیه السّلام- رسیدم، فرمود:

عمه جان! امشب نزد ما بمان، چون امشب جانشین ما آشکار مىشود.

عرض کردم: از چه کسى؟

فرمود: از نرجس.

گفتم: من در او نشانى از حامله بودن نمىبینم.

فرمود: عمه جان! مثال او مثال مادر موسى است که حامله بودنش تا به هنگام زایمان مشخّص نبود.

من و نرگس در اطاقى خوابیدیم. نیمه شب مشغول خواندن نماز شب شدم با خود گفتم طلوع فجر نزدیک شده و آنچه را که حضرت عسکرى- علیه السّلام- فرمود انجام نشده. به ناگاه حضرت از آن اطاق دیگر مرا صدا زد که: عجله نکن. من از خجالت به جاى خود برگشتم.

نرگس در حال لرزه واضطراب به استقبال من آمد، او را به سینه چسباندم و سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و «إِنَّا أَنْزَلْناهُ»، و «آیة الکرسى» را بر او خواندم.

کودک از داخل رحم در خواندن آیات با من همراهى مىکرد، در این لحظه نورى در اطاق درخشید و تا نگاه کردم چشمم به ولى خدا حضرت مهدى- ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء- روشن شد که رو به قبله سر به سجده گذارده.

او را برداشتم و حضرت عسکرى- علیه السّلام- از اطاق مجاور صدا زد که: فرزندم را نزد من بیاور.او را به خدمت حضرت بردم، زبانش را در دهان او گذارد و بر روى ران خود نشانید و فرمود: فرزندم به اجازه خداوند متعال سخن بگو!

آن حضرت چنین فرمود:

«أعوذ باللّه السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ‏(3) و صلّى اللّه على محمّد المصطفى و علىّ المرتضى و فاطمة الزهراء و الحسن و الحسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمّد و الحسن بن على أبى.»

حکیمه گوید: پرندگانى سبز رنگ اطراف ما را گرفتند، حضرت عسکرى- علیه السّلام- به یکى از آن پرندگان نگاه کرد و او را صدا زد، و فرمود: از او مواظبت کن تا اینکه خداوند به او اجازه دهد، خداوند امر خود را مىرساند.

به حضرت عسکرى- علیه السّلام- عرض کردم: این پرنده چیست و این پرندگان چیستند؟

فرمود: این جبرئیل است و اینها فرشتگان رحمت مىباشند.

 سپس فرمود: عمه جان! او را به مادرش برگردان تا دیدگانش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده خداوند راست است و لکن بیشتر مردم نمىدانند.

من او را به مادرش برگرداندم. وى بسیار تمیز و پاکیزه و مرتب بود بر

ساعد راستش نوشته بود: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.»(4)

1.کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص: 498

2. روزنهاى به خورشید ؛ ص52

 3.قصص،5-6

 4.اسراء،81

 




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۳۱
علی مویدی

نظرات  (۱)

ممنون از  مطلبتون، وب پر محتوایی  دارید موفق باشید؛ راستی، به ما هم سر بزنید همسنگر
پاسخ:
حتما از مطالب پر محتوای شما بهره خواهیم بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">