وظائف منتظران(2):قساوت قلب؛بزرگترین آسیب منتظران در آخرالزمان
حضرت حجت عج در آخرین توقیع خود به علی بن محمد سمری، از میان تمام آسیب های آخرالزمان و نشانه های غیر حتمی ظهورش، فقط از قساوت قلب نام میبرد: «فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً.»[1] این نشان از اهمیت این آسیب، از نگاه ایشان دارد و حضرت به جامعه ی شیعی و منتظر، هشدار میدهد تا خود را در مقابل بزرگترین خطر و بیماری آخرالزمانی خود را واکسینه کنند و از آن پیشگیری کنند.
قساوت قلب، بزرگترین عقوبت و مجازات الهی:
الإمامُ الباقرُ علیه السلام: إنَّ للَّهِ عُقوباتٍ فی القُلوبِ والأبدانِ: ضَنْکٌ فی المَعیشَةِ ووَهنٌ فی العِبادَةِ، وما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَةٍ أعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلبِ.[2]
امام باقر علیه السلام: خداوند را براى دلها و بدنها کیفرهایى است؛ تنگى در معیشت و سستى در عبادت و به هیچ بندهاى کیفرى بزرگتر از سخت دلى چشانده نشده است.
معنای قساوت قلب:
اصل در این لغت به معنای شدّت صلابت است اعمّ از مادّی و معنوی ، و مقابل آن لینت هست یعنی قلب چنان سخت و نفوذناپذیر باشد که هیچگونه نرمی و رحمتی در آن نباشد.[3]
و قساوت قلب به معناى صلابت و غلظت و خشونت آن است، که از" سنگ قاسى" یعنى سنگ سخت گرفته شده و صلابت قلب عبارت از این است که عواطف رقیقه آن که قلب را در ادراک معانى حقه یارى مى دهد از قبیل خشوع و رحمت و تواضع و محبت، در آن مرده باشد. پس قلب مریض آن قلبى است که خیلى زود حق را تصور مى کند ولى خیلى دیر به آن معتقد مى شود. و قلب قسى و سخت، آن قلبى است که هم دیر آن را تصور مى کند و هم دیر به آن معتقد مى گردد، و به عکس، قلب مریض و قسى وسواسهاى شیطانى را خیلى زود مى پذیرد.»[4]
نشانه های قساوت قلب:
1.عدم پذیرش و تسلیم در برابر حقیقت و آیات قرآن
2.عدم یاد خدا
«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»[5]
آیا کسى که خداوند سینه اش را براى (پذیرش) اسلام گشاده است، پس او از طرف خداوند بر (فراز مرکبى از) نور است (مثل کسى است که در تنگناى تعصّب و لجاجت و غرور است؟ نه) پس واى بر آنان که از سنگدلى یاد خدا نمى کنند. آنان در گمراهى آشکارند.
3.دنیا طلبی و رویگردانی از آخرت
4.عدم آمادگی برای مرگ
و فی روضة الواعظین[6]: و روی أنّ النّبیّ- صلّى اللّه علیه و آله- قرأ: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فقال: إنّ النّور إذا وقع فی القلب، انفتح له و انشرح.
قالوا: یا رسول اللّه فهل لذلک علامة یعرف بها؟ قال: التّجافی عن دار الغرور، و الإنابة إلى دار الخلود، و الاستعداد للموت قبل نزوله.»[7]
از پیامبر اسلام ص از تفسیر این آیه سؤال کردیم: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ:
چگونه انسان شرح صدر پیدا مى کند؟
فرمود: هنگامى که نور به قلب انسان داخل شد گسترده و باز مى گردد"!
عرض کردیم اى رسول خدا نشانه آن چیست؟
فرمود: نشانه آن توجه به سراى جاوید، و جدا شدن از سراى غرور، و آماده گشتن براى استقبال از مرگ پیش از نزول آن است.»
آثار قساوت قلب:
1.تحریف دین
قساوت بنى اسرائیل، منشأ تحریف تورات و معارف آن از سوى آنان:
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ ... فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ ... »[8]
****
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون *فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ* فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»[9]
و بى تردید ما به سوى امتهایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى] فرستادیم؛ پس آنان را [هنگامى که با پیامبران به مخالفت و دشمنى برخاستند] به تهیدستى و سختى و رنج و بیمارى دچار کردیم، باشد که [در پیشگاه ما] فروتنى و زارى کنند.پس چرا هنگامى که بلا و سختی ما به آنان رسید، فروتنى و زارى نکردند؟ بلکه دلهایشان سخت شد و شیطان، اعمال ناپسندى که همواره مرتکب مىشدند در نظرشان آراست. پس چون حقایقى را که [براى عبرت گرفتنشان] به آن یادآورى شده بودند، فراموش کردند، درهاى همه نعمت ها را به روى آنان گشودیم، تا هنگامى که به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب] گرفتیم، پس یکباره [از نجات خود] درمانده و نومید شدند.»
2. عدم اجابت دعوت انبیاء
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون
3.ترک تضرّع
قساوت قلب، موجب ترک تضرّع و استغاثه به درگاه خداوند در هنگام سختیها و بلاها:
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ
4.تزیین گناهان توسط شیطان
قساوت قلب، زمینهاى مناسب براى تزیین اعمال زشت در نظر انسان به وسیله شیطان:
وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
5.فراموش کردن و بی تفاوت بودن نسبت به تذکرات کتاب آسمانی
وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ* فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ
6. گرفتار شدن جامعه به مکر الهی و رفاه غفلت آور و مغرور شدن به امکانات دنیوی
فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا
7.هلاکت ناگهانی و غافل گیرانه بوسیله عذاب آسمانی
حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ
8.مانع ایمان
سخت دلى بنى اسرائیل، بازدارنده آنان از ایمان و گرایش به اسلام:
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ... أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ ....»[10]
9.مانع تابش نور خدا
قساوت، مانع تابش نور الهى بر قلبها:
«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ.»[11]
10. مانع خشوع در مقابل تلاوت قرآن و پذیرش مواعظ آن
سخت دلى برخى انسانها، مایه محرومیّت آنان از دستیابى به معارف قرآن:
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.»[12]
اگر ممکن بود قرآن بر کوهى نازل شود، و ما قرآن را بر کوه نازل مى کردیم، قطعا کوه را با آن همه صلابت و غلظت و بزرگى هیکل و نیروى مقاومتى که در برابر حوادث دارد، مى دیدى که از ترس خداى عز و جل متاثر و متلاشى مى شود، و وقتى حال کوه در برابر قرآن چنین است، انسان سزاوارتر از آن است که وقتى قرآن بر او تلاوت مى شود و یا خودش آن را تلاوت مى کند قلبش خاشع گردد. بنا بر این، بسیار جاى تعجب است که جمعى از همین انسانها نه تنها از شنیدن قرآن خاشع نمى گردند، و دچار ترس و دلواپسى نمى شوند، بلکه در مقام دشمنى و مخالفت هم برمى آیند.
11.نفوذ شیطان
قساوت، زمینه فریبکارى و نفوذ شیطان در دلها:
«لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ.»[13]
[آزاد گذاشتن شبهه اندازى شیطان] براى این [است] که خدا آنچه را شیطان مى اندازد براى آنان که در دلهایشان بیمارى است و براى سنگدلان وسیله آزمایش قرار دهد؛ و قطعاً ستمکاران در دشمنى و ستیزى بسیار دور [نسبت به حق و حقیقت] قرار دارند.
[1] «و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى عزّ و جلّو آن بعد از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.»
کمال الدین و تمام النعمة / ج2 / 516 / 45 باب ذکر التوقیعات الواردة عن القائم ع ص : 482
[2]میزان الحکمة ؛ ج9-عربى ؛ ص 531- تحف العقول: 296.
[3] التحقیق فى کلمات القرآن الکریم ؛ ج9 ؛ ص295
[4] ترجمه المیزان، ج14، ص: 554
[5] سوره زمر، آیه 22
[6] نور الثقلین 4/ 485، ح 40
[7]تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب،ج11، 297
[8] مائده (5)،آیه 12 و 13
[9] انعام (6)، آیه 42 -44
[10] بقره ، 74 و 75