بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

امیرالمومنین (ع): «هرکس در ذلّت فراگیری دانش، ساعتی صبر نکند، در ذلّت جهل، تا ابد، باقی خواهد ماند.»

حضرت حجت عج در آخرین توقیع خود به علی بن محمد سمری، از میان تمام آسیب های آخرالزمان و نشانه های غیر حتمی ظهورش، فقط از قساوت قلب نام میبرد: «فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً[1] این نشان از اهمیت این آسیب، از نگاه ایشان دارد و حضرت به جامعه ی شیعی و منتظر، هشدار میدهد تا خود را در مقابل بزرگترین خطر و بیماری آخرالزمانی خود را واکسینه کنند و از آن پیشگیری کنند.

قساوت قلب، بزرگترین عقوبت و مجازات الهی:

الإمامُ الباقرُ علیه السلام: إنَّ للَّهِ عُقوباتٍ فی القُلوبِ والأبدانِ: ضَنْکٌ فی المَعیشَةِ ووَهنٌ فی العِبادَةِ، وما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَةٍ أعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلبِ.[2]

امام باقر علیه السلام: خداوند را براى دلها و بدنها کیفرهایى است؛ تنگى در معیشت و سستى در عبادت و به هیچ بندهاى کیفرى بزرگتر از سخت دلى چشانده نشده است.

معنای قساوت قلب:

اصل در این لغت به معنای شدّت صلابت است اعمّ از مادّی و معنوی ، و مقابل آن لینت هست یعنی قلب چنان سخت و نفوذناپذیر باشد که هیچگونه نرمی و رحمتی در آن نباشد.[3]

 و قساوت قلب به معناى صلابت و غلظت و خشونت آن است، که از" سنگ قاسى" یعنى سنگ سخت گرفته شده و صلابت قلب عبارت از این است که عواطف رقیقه آن که قلب را در ادراک معانى حقه یارى مى‏ دهد از قبیل خشوع و رحمت و تواضع و محبت، در آن مرده باشد. پس قلب مریض آن قلبى است که خیلى زود حق را تصور مى‏ کند ولى خیلى دیر به آن معتقد مى ‏شود. و قلب قسى و سخت، آن قلبى است که هم دیر آن را تصور مى‏ کند و هم دیر به آن معتقد مى ‏گردد، و به عکس، قلب مریض و قسى وسواسهاى شیطانى را خیلى زود مى ‏پذیرد.»[4]

نشانه های قساوت قلب:

1.عدم پذیرش و تسلیم در برابر حقیقت و آیات قرآن

2.عدم یاد خدا

«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»[5]

آیا کسى که خداوند سینه ‏اش را براى (پذیرش) اسلام گشاده است، پس او از طرف خداوند بر (فراز مرکبى از) نور است (مثل کسى است که در تنگناى تعصّب و لجاجت و غرور است؟ نه) پس واى بر آنان که از سنگدلى یاد خدا نمى ‏کنند. آنان در گمراهى آشکارند.

3.دنیا طلبی و رویگردانی از آخرت

4.عدم آمادگی برای مرگ

و فی روضة الواعظین‏[6]: و روی‏ أنّ النّبیّ- صلّى اللّه علیه و آله- قرأ: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ‏ فقال: إنّ النّور إذا وقع فی القلب، انفتح‏ له و انشرح.

قالوا: یا رسول اللّه فهل لذلک علامة یعرف بها؟ قال: التّجافی عن دار الغرور، و الإنابة إلى دار الخلود، و الاستعداد للموت قبل نزوله.»[7]

از پیامبر اسلام ص از تفسیر این آیه سؤال کردیم‏: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ‏:

چگونه انسان شرح صدر پیدا مى‏ کند؟

فرمود: هنگامى که نور به قلب انسان داخل شد گسترده و باز مى ‏گردد"!

 عرض کردیم اى رسول خدا نشانه آن چیست؟

فرمود: نشانه آن توجه به سراى جاوید، و جدا شدن از سراى غرور، و آماده گشتن براى استقبال از مرگ پیش از نزول آن است‏

آثار قساوت قلب:

1.تحریف دین

قساوت بنى ‏اسرائیل، منشأ تحریف تورات و معارف آن از سوى آنان:

وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ ... فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ ... »[8]

****

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون‏ *فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ* فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»[9]

و بى ‏تردید ما به سوى امت‏هایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى‏] فرستادیم؛ پس آنان را [هنگامى که با پیامبران به مخالفت و دشمنى برخاستند] به تهیدستى و سختى و رنج و بیمارى دچار کردیم، باشد که [در پیشگاه ما] فروتنى و زارى کنند.پس چرا هنگامى که بلا و سختی ما به آنان رسید، فروتنى و زارى نکردند؟ بلکه دل‏هایشان سخت شد و شیطان، اعمال ناپسندى که همواره مرتکب مى‏شدند در نظرشان آراست. ‏پس چون حقایقى را که [براى عبرت گرفتنشان‏] به آن یادآورى شده بودند، فراموش کردند، درهاى همه نعمت ها را به روى آنان گشودیم، تا هنگامى که به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب‏] گرفتیم، پس یکباره [از نجات خود] درمانده و نومید شدند.»

2. عدم اجابت دعوت انبیاء

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون

3.ترک تضرّع‏

 قساوت قلب، موجب ترک تضرّع و استغاثه به درگاه خداوند در هنگام سختیها و بلاها:

فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ

4.تزیین گناهان توسط شیطان‏

قساوت قلب، زمینه‏اى مناسب براى تزیین اعمال زشت در نظر انسان به وسیله شیطان:

وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.

5.فراموش کردن و بی تفاوت بودن نسبت به تذکرات کتاب آسمانی

وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ* فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ

6. گرفتار شدن جامعه به مکر الهی و رفاه غفلت آور و مغرور شدن به امکانات دنیوی

فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا

7.هلاکت ناگهانی و غافل گیرانه بوسیله عذاب آسمانی

حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ

8.مانع ایمان‏

سخت‏ دلى بنى‏ اسرائیل، بازدارنده آنان از ایمان و گرایش به اسلام:

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ... أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ ....»[10]

9.مانع تابش نور خدا

قساوت، مانع تابش نور الهى بر قلبها:

«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ.»[11]

10. مانع خشوع در مقابل تلاوت قرآن و پذیرش مواعظ آن

سخت ‏دلى برخى انسانها، مایه محرومیّت آنان از دستیابى به معارف قرآن:

«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.»[12]

اگر ممکن بود قرآن بر کوهى نازل شود، و ما قرآن را بر کوه نازل مى ‏کردیم، قطعا کوه را با آن همه صلابت و غلظت و بزرگى هیکل و نیروى مقاومتى که در برابر حوادث دارد، مى ‏دیدى که از ترس خداى عز و جل متاثر و متلاشى مى ‏شود، و وقتى حال کوه در برابر قرآن چنین است، انسان سزاوارتر از آن است که وقتى قرآن بر او تلاوت مى ‏شود و یا خودش آن را تلاوت مى ‏کند قلبش خاشع گردد. بنا بر این، بسیار جاى تعجب است که جمعى از همین انسانها نه تنها از شنیدن قرآن خاشع نمى ‏گردند، و دچار ترس و دلواپسى نمى‏ شوند، بلکه در مقام دشمنى و مخالفت هم برمى ‏آیند.

11.نفوذ شیطان‏

قساوت، زمینه فریبکارى و نفوذ شیطان در دلها:

«لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ.»[13]

[آزاد گذاشتن شبهه ‏اندازى شیطان‏] براى این [است‏] که خدا آنچه را شیطان مى ‏اندازد براى آنان که در دل‏هایشان بیمارى است و براى سنگدلان وسیله آزمایش قرار دهد؛ و قطعاً ستمکاران در دشمنى و ستیزى بسیار دور [نسبت به حق و حقیقت‏] قرار دارند.

 



[1] «و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى عزّ و جلّ‏و آن بعد از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد

کمال الدین و تمام النعمة / ج‏2 / 516 / 45 باب ذکر التوقیعات الواردة عن القائم ع   ص : 482

[2]میزان الحکمة ؛ ج9-عربى ؛ ص 531- تحف العقول: 296.

[3] التحقیق فى کلمات القرآن الکریم ؛ ج‏9 ؛ ص295

[4] ترجمه المیزان، ج‏14، ص: 554

[5] سوره زمر، آیه 22

[6] نور الثقلین 4/ 485، ح 40

[7]تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب،ج‏11، 297

[8] مائده (5)،آیه 12 و 13

[9] انعام (6)، آیه 42 -44

[10] بقره ، 74 و 75

[11] زمر، 22

 

[12] حشر (59)،آیه 21

 

[13] حجّ (22)، آیه 53

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۰
علی مویدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">