بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

امیرالمومنین (ع): «هرکس در ذلّت فراگیری دانش، ساعتی صبر نکند، در ذلّت جهل، تا ابد، باقی خواهد ماند.»

وظائف منتظران: نقش عقل دراصلاح انسان و سیر و سلوک

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۵۹ ب.ظ

رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللَّهُ لِلإنسانِ، وجَعَلَهُ یُضی‏ءُ عَلَى القَلبِ؛ لِیَعرِفَ بِهِ الفَرقَ بَینَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَیَّباتِ.[1]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خرد نورى است که خداوند براى انسان آفرید و آن را روشنگر دل قرار داد، تا در پرتو آن تفاوت میان دیدنیها و نادیدنیها را بشناسد.

در این روایت شریف که خود معجزه ای ست بر حقانیّت پیامبراکرم، حکمت های فراوان نهفته است و همانطور که خودشان فرموده اند، به ایشان جوامع الکلم داده شده،

اُوتیتُ جوامع‌ الکَلِم‌[2]

اُعْطیتُ جوامع‌ الکَلم‌[3]

به‌ من‌ سخنان‌ جامع‌ داده‌ شده‌

یعنی سخنان ایشان سخنان‌ جامع‌، موجز و پرمعنا می‌باشد با واژه‌های‌ اندک‌ و معانی‌ بسیار.  

داشتن‌ جوامع‌الکلم‌، در کنار چند ویژگی‌ دیگر، از جمله‌ اختصاصات‌ پیامبر شمرده‌ شده‌.

 پیامبر دارای‌ ملکه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ کمک‌ آن‌ می‌تواند کلام‌ خود را موجز، پُرمعنی‌ و در عین‌ حال‌ بی‌تقیید بیان‌ کند به‌طوری‌ که‌ دریافتِ آن‌، بی‌هیچ‌ ابهامی‌ برای‌ شنوندگان‌، ممکن‌ و آسان‌ باشد. 

بر اساس‌ برداشت‌ ابن‌عربی‌، جوامع‌الکلم‌ از آسمان‌ ششم‌ بر پیامبر اکرم‌ نازل‌ شده‌، همچنان‌ که‌ قرآن‌ به‌ مثابه یک‌ معجزه‌، از این‌ آسمان‌ نازل‌ شده‌ است‌. [4]

مراد از نور بودن عقل:

در تعریف نور گفته اند: «ظاهر بذاته مظهر لغیره»، نور چیزی است که خودش آشکار است و غیر خودش را آشکار میکند.

عقل نیز نور است زیرا حقیقتی بدیهی و آشکار است که حقایق دیگر را برای انسان آشکار میکند. از قبیل مجهولات، حقّ و باطل، خیر و شرّ.

عقل، امر مادی و دنیوی نیست بلکه یک امر مجرد و منزه از ماده و از عالم بالا و عالم فرشتگان است. زیرا عقل و علم خصوصیات ماده از قبیل زمان، مکان، ترکیب، شکل، رنگ، وزن، حجم و غیره را ندارد.

بلکه عقل، نوری است بسیط که با مغز انسان در ارتباط است و سلول های مغز ابزاری هستند برای کار کردن عقل در عالم دنیا.

رابطه عقل و مغز  در انسان مانند رابطه نرم افزار و سخت افزار در کامپیوتر است، عقل مانند برنامه ویندوز است که تشکیل شده از نوری که در سخت افزار کامپیوتر قرار میگیرد و آن را به راه میاندازد و همه ی محاسبات و کارهای پیچیده را انجام میدهد.

همچنین عقل، نوری است از طرف خداوند و عالم ملکوت که از طریق مغز، انسان را مدیریت میکند و حقایق را برایش آشکار میکند و کارهای گوناگون انجام میدهد.

عقل مانند نور شدت و ضعف میتواند داشته باشد، هر چقدر شدت نورانیت بیشتر باشد حقایق را بیشتر آشکار میکند.

لذا خداوند میفرماید هر کس تقوی داشته باشد به او فرقان میدهیم یعنی عقل او نورانی تر و بیشتر میگردد و در تشخیص حقّ و باطل قویتر میشود.

و از طرفی گناه باعث میشود که عقل ضعیف تر شود و در تشخیص بدیهیات هم در بماند.

لذا در عصر ما با وجود سواد و دانش فراوان برخی در اصل وجود خدا شک دارند چون عقل شان بواسطه گناه و عدم عبادت، حقّ را نمیبیند و حق را باطل و باطل را حقّ میپندارد.

خداوند خالق عقل:

العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللَّهُ لِلإنسانِ

خالق عقل طبیعت نیست، زیرا طبیعتی که خود شعور و عقل ندارد چگونه میتواند به انسان عقل و فهم عطا کند.

عقل امر مجردی است که از سنخ عالم طبیعت نیست، بنابراین منشأ و علت آن باید از سنخ عالم غیب و مجردات یعنی خدای غائب باشد. بنابراین عقل بهترین آیت خداوند است که او را نشان میدهد. خالقی بسیار دانا، مهربان و قدرتمند.

اولین مخلوق خداوند، عقل است، لذا شریفترین مخلوق اوست. و عقل از عالم جبروت مافوق عالم ملکوت است.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ‏ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ‏ فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقْتُکَ خَلْقاً عَظِیماً وَ کَرَّمْتُکَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِی‏.»[5]

حضرت فرمود خداى عز و جل عقل را از نور خویش و از طرف راست عرش آفرید و آن مخلوق اول از روحانیین است پس بدو فرمود پس رو او پس رفت سپس فرمود پیش آى پیش آمد خداى تبارک و تعالى فرمود: ترا با عظمت آفریدم و بر تمام آفریدگانم شرافت بخشیدم‏.

 

امتیاز انسان با سایر موجودات:

«العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللَّهُ لِلإنسانِ»

خداوند عقل را برای انسان خلق کرده است و هدف از خلقت عقل، بهره مندی انسان بوده است. و این تنها ویژگی است که باعث برتری و امتیاز انسان بر سایر موجودات شده است.

بنابراین از سایر نعمت ها اهمیت بیشتری دارد که انسان منتظر و سالک، باید توجه بیشتری به آن داشته باشد.

نور عقل و روشنایی قلب:

«وجَعَلَهُ یُضی‏ءُ عَلَى القَلبِ»؛

 «خداوند نور عقل را قرار داده است تا با نورش قلب را روشن نماید.» 

انسان، عقلش از عالم جبروت، قلبش از عالم ملکوت و جسمش از عالم دنیاست. و نسبت بین عقل و قلب، نسبت بین شمس و قمر است، یعنی قلب از خودش نور و حیاتی ندارد بلکه نورش از عقل میباشد.

در آیه نور خداوند بدن را تشبیه کرده است به مشکاتی و چراغدانی که نورش از زجاجه(شیشه روی چراغ) یعنی قلب و نور زجاجه و قلب از مصباح(چراغ) یعنی عقل می باشد.

بنابراین اینکه پیامبر فرمود: قلب با نور عقل روشن میشود بدین خاطر است که قلب متاثر از عقل است یعنی ریشه ی رفتار قلب، اندیشه و اعتقادات و نوع جهان بینی افراد است که از عقل او نشأت میگیرد.

قلب جایگاه حبّ و بغض، ایمان و کفر، نفاق ،ملکات اخلاقی از قبیل حسادت، طمع، حرص، بخل، ترس، شجاعت، قساوت، خشیت، تکبر، تواضع و .... .

و از طرفی قلب، ریشه ی اعمال و قوای انسانی از قبیل حواس پنجگانه است.

بنابراین اصلاح و افساد انسان ریشه در نوع نگرش او به جهان هستی و افکار و اندیشه ی او دارد. اندیشه ملکات اخلاقی و حبّ و بغض ها را میسازد و اینها رفتار انسان را شکل میدهند.

مثال1: مومن، به کمک عقل و اندیشه اش، پی میبرد به اینکه عالم، خالقی حکیم دارد و پس از دنیا جهان ابدی اخروی را در پیش دارد بنابراین قلب او مشتاق به بهشت و ترسان از جهنم میشود و در نتیجه از مرگ نمیترسد و خوی شجاعت پیدا میکند و در جهاد با کفار شرکت میکند.

ولی کسیکه اهل تعقل در آفرینش نیست و اعتقاد دارد همه چیز به دنیا خلاصه میشود، عاشق دنیا و لذات آن میشود و در پی منفعت شخصی خودش است در نتیجه بخیل و ترسو میشود و از جهاد و انفاق گریزان میشود.

لذا در روایات فرمودند: عقل مصلح هر امری میباشد.

وظیفه و کارکرد عقل:

لِیَعرِفَ بِهِ الفَرقَ بَینَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَیَّباتِ.

«خداوند قلب را با نور عقل روشن ساخت تا بواسطه ی آن فرق بین آنچه را مشاهده میکند با آنچه را که غائب است و نمیبیند را معرفت پیدا بکند و بشناسد.

کارکرد عقل این است که انسان توسط عقل میتواند از طریق مشاهده ی پدیده ها و دیدنی ها به شناخت ندیدنیها و چیزهای پنهان علم پیدا بکند.

ریشه ی همه ی علوم و اکتشافات بشری همین مطلب میباشد، تمامی قوانین علمی از حواس پنجگانه ی ما غائب و پنهان هستند و بواسطه ی نور عقل است که ما آنها را میبینیم.و این مطلب نکته ی بسیار مهمی ست که خیلی از شبهات و انحرافات را پاسخ میدهد.

شبهه:

چرا ما باید معتقد به خدا، آخرت، ملائکه و امام زمانی بشویم که از حواس ما غائب میباشند؟

چرا خداوند در وجود ما حواسی قرار نداد تا با آن چیزهای پنهان را ببینیم؟

پاسخ:

خداوند در وجود ما عقل را گذاشته است تا از طریق نور آن چیزهایی را که قابل مشاهده نیستند درک کنیم و به شناخت خدا، امام غائب، فرشتگان و آخرت نائل شویم.

تمام قوانین علمی بشر از طریق عقل حاصل میشود، عقل با مشاهده ی پدیده ها به شناخت عوامل پنهان و غائب پدیده ها دست می یابد. مثلا نیوتن از طریق دیدن افتادن سیب به قانون پنهان جاذبه ی زمین دست پیدا کرد.

انسان عاقل از دیدن عالم هستی منتقل میشود به علم و قدرت بی نهایت خالق:

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً »[6]

خداست آن که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن‏ها (بیافرید).فرمان الهى میان آن‏ها نازل مى‏شود تا بدانید که خداوند بر هر چیزى تواناست و علم او بر همه چیز احاطه دارد.

سپس فکر او منتقل میشود به حکمت و عدالت خدا، که خالق عالم کار عبث و بیهوده نمیکند و این عظمت هستی بدون نتیجه و ثمر نخواهد بود. زیرا میبیند که همه ی عالم و موجودات برای بهره مندی انسان مسخر شده اند و اگر انسان با مرگ از بین برود، خداوند مانند کودکان به بازی و کار بدون حکمت و هدف پرداخته است.

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ »[7]

پس آیا گمان مى‏کنید که ما شما را بیهوده آفریده‏ایم، و شما به سوى ما بازگردانده نمى‏شوید

به این نکته میرسد که خداوند اهدافی داشته است و هدفش از خلقت انسان رسیدن به کمال از طریق بندگی و امتحان:

1.      عبادت. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»[8]

من جن و انس را نیافریدم جز براى این‏که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).

2.      آزمایش. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»[9]

 (خداوند) مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید، که کدام یک از شما بهتر عمل مى‏کنید.

و خداوند بر اساس حکمت و عدالتش، مطیعان را پاداش ابدی بهشت و مجرمان را مجازات ابدی در عالم دیگر خواهد داد.

پیامبر اکرم هر شب قبل از نماز شب ابتدا که از خواب بیدار میشد مینشست و این آیات را میخواند، دوباره استراحت میکرد و بیدار میشد باز این آیات را میخواند، همچنین یکبار دیگر این کار را انجام میداد و از پیامبر ص روایت شده که وای بر کسیکه این آیات را بخواند و در آن تأمّل نکند[10]:

«وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیر

وحکومت آسمان‏ها و زمین براى خداست و خداوند بر هر کارى تواناست‏

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ‏

همانا در آفرینش آسمان‏ها و زمین و در پىِ یکدیگر آمدن شب و روز، نشانه‏هایى (از علم، رحمت، قدرت، مالکیّت، حاکمیّت و تدبیر خداوند) براى خردمندان است.

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ

(خردمندان) کسانى هستند که ایستاده و نشسته و (خوابیده) بر پهلو یاد خدا مى‏کنند و در آفرینش آسمان‏ها و زمین اندیشه مى‏کنند (و از عمق جان مى‏گویند:) پروردگارا! این هستى را باطل و بى هدف نیافریده‏اى، تو (از کار عبث) پاک و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار.

رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»[11]

پروردگارا! همانا ما دعوت منادى ایمان را شنیدیم که (مى‏گفت:) به پروردگارتان ایمان بیاورید، پس ایمان آوردیم. پروردگارا! پس گناهان ما را بیامرز و زشتى‏هاى ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران.

امام رضا ع میفرماید: عبادت به کثرت نماز و روزه نیست، بلکه عبادت واقعی تفکر در امر خداوند است. و در روایات پیامبر ص آمده که تفکر از عبادت یک شب، یکسال و شصت سال برتر است:

 

و عن الرّضا- علیه السّلام‏-: لیس العبادة کثرة الصّلاة و الصّوم، إنّما العبادة التّفکّر فی أمر اللّه.[12]

و عن النّبیّ- صلّى اللّه علیه و آله‏-: تفکّر ساعة خیر من قیام لیلة.

و فی روایة: من عبادة سنة.

و فی أخرى ستیّن سنة.[13]

 

اینها با یکدیگر منافات ندارند،بستگی دارد به عمق تفکر و اهمیت چیزی که به آن فکر میکند و شناخت و معرفتی که از آن حاصل میشود و میزان نقشی که در اصلاح رفتار انسان ایجاد میکند.

و از اینجا فهمیده میشود که تأثیر تفکر در پیشرفت معنوی و سیر و سلوک از عبادت یکسال و شصت سال گاهی بیشتر است.

در همین آیات که تمام عرفا به هنگام نماز شب مقیّد به تلاوت آن هستند، مهم ترین دستورالعمل عرفانی نهفته است و مسیر سیر وسلوک را بیان کرده است.

اوّل اینکه سیر وسلوک اوّلش، آخرش و ظاهر و باطنش، عقل می باشد که در این آیات به آن پرداخته شده است.

اجمالش این است که عقل نسبت به دیدن آسمان و زمین بی تفاوت نیست و از آمدن شب و روز متذکر میشود به گذشت عمر. آغاز سلوک با تفکر در آسمان شب شروع میشود و عقل به شناخت مبدأ و معاد دست پیدا میکند، اینکه هستی به باطل آفریده نشده و سپس به یاد دوزخ منتقل میشود و عظمت انتقام الهی و عذاب جهنم.

از شناخت عظمت خالق آسمانها و عظمت دوزخ، قلبش متأثر میشود و خوفی به او دست میدهد که در طول شبانه روز مبدأ و معاد را فراموش نمیکند زیرا آنچه باعث غم، شادی و ترس زیاد در انسان بشود در حافظه ماندگار میشود، لذا در طول روز دچار غفلت نمیشود و دائماً بیاد پروردگار و نجات از دوزخ خواهد بود و ریشه ی اصلی سیر و سلوک در یاد پروردگار ست که در سابق به آن اشاراتی شد.(در مطالب بسوی خدا به آنجا رجوع شود.)

و هدف از نماز و عبادات همین یاد پروردگار ست که از طریق مشاهده آسمان و تفکر بیشتر و اثرگذارتر حاصل میشود. زیرا خوف از خدا رأس حکمت است و حکمت خیرکثیر را بدنبال دارد. با ترس از دوزخ، یاد دائمی حاصل میشود که ریشه ی همه ی گناهان که غفلت از مبدأ و معاد میباشد را میزند. بنابراین تقوی حاصل میشود.

همچنین بر اثر خوف از مبدأ و معاد، قلب حالت خشوع پیدا میکند که خداوند میفرماید مومنان رستگار شدند زیرا در نماز خاشع هستند و درمان قساوت قلب، همین خشوع است و عامل حضور قلب در نماز و دوری ابلیس، خشوع میباشد، که همه اینها از شجره طیبه عقل و تفکر در آسمان شب حاصل میشود.

و خوف همراه با یاد جهنم و گناهان خود و یاد پروردگار موجب میشود که انسان مضطر شود و رو به آسمانها دستش را بلند کند و از خداوند طلب مغفرت از گناهان خود کند و دعای مضطر باعث میشود درهای آسمان و ملکوت بروی او باز شود و نور عقل قلب و قوای درونی او را روشن میکند بطوریکه صدای فرشته و منادی حقّ را میشنود که او را به ایمان جدید و از روی شهود دعوت میکند و ایمانی که بر اساس شهود حقّ و پروردگار حاصل شده باشد.

 و نور عقل بوسیله علم و عمل صالح قوی گردد و شدت پیدا کند و به مرتبه ی علم الیقین برسد، عقل حقایق عالم ملکوت را به انسان نشان میدهد. زیرا کارکرد عقل، رویت غیب و ندیدنی ها از طریق مشاهده ی دیدنیها ست:

«کلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ* لَترَوُنَّ الجْحِیم* ثُمَّ لَترَوُنهَّا عَینَ الْیَقِینِ»[14]

«چنین نیست؛ اگر (حقیقت امر را) به علم الیقین (علم غیر قابل تشکیک) مى‏دانستید،به یقین جهنم را (به دیده دل) مى‏دیدید (لکن ندانستید و ندیدید).سپس بى‏تردید آن را (در روز جزا) به عین الیقین خواهید دید


نکته تربیتی:

متصدیان آموزش و والدین باید بجای ریختن اطلاعات فراوان در ذهن بچه ها و بجای سواد و مدرک باید دانش آموزان را به سمت تعقل و تفکر هدایت کنند، چاه خود باید جوشش آب داشته باشد و الا هر چقدر آب ریخته شود تمام شدنی ست.و معضل امروز جامعه سواد و مدرک گرایی ست، ولی آنچه موجب سعادت دنیوی و اخروی میگردد تعقل و اندیشه ناب است نه نوشخوار کردن علوم غربی.



[1] عوالی اللآلی: 1/ 248/ 4.

[2] ابن‌ حنبل‌، مسندالامام‌ احمد بن‌ حنبل، ‌ ج‌۲، ص‌۲۵۰_۴۴۲، بیروت‌: دارصادر.

[3] ابن‌ بابویه‌، کتاب‌ من‌لایحضره‌الفقیه، ج‌۱، ص‌۲۴۰، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۴۰۴ ب‌.

[4] ابن‌ عربی‌، الفتوحات‌ المکیه، ج۱، ص۳۴۰، سفر ۲، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌ ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.

[5] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص21

[6] سوره طلاق، آیه 12

[7] سوره مومنون، آیه 115

[8] ذاریات، 56.

[9] ملک، 2.

[10] تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏3، ص: 290

[11] سوره آل عمران، 189-192

[12] تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏3، ص: 291


[13] همان، ص292

[14] تکاثر، آیه5-7

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۳
علی مویدی

نظرات  (۳)

تشکر
پاسخ:
خواهش میکنم
منم عقابم
مطالبتون خیلی قشنگه ولی یک کم طولانی است. کوتاهتر بشه قابل استفاده تر میشه.
با تشکر.
پاسخ:
ممنون از تذکرتون
متشکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">