بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

مهدویت و آخرالزمان از منظر ادیان ابراهیمی

بسوی ظهور

امیرالمومنین (ع): «هرکس در ذلّت فراگیری دانش، ساعتی صبر نکند، در ذلّت جهل، تا ابد، باقی خواهد ماند.»

منتظر ظهور در این دنیا نباشید؟!

سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۴ ب.ظ

شبهه: سخنرانی مدعی شده که امام مهدی عج در این نشئه ظهور نمی­کند، بلکه در نشئه­ای میان دنیا و عالم برزخ ظهور می­کند که آن نشئه متفاوت با دنیا و قوانین آن است، از اینرو نباید منتظر بود تا ایشان در این دنیا ظهور کند، بلکه بشریت باید خدمت امام زمان عج در آن نشئه برسد و این نظریه را به علامه طباطبایی رحمه الله علیه، نسبت می­دهد و آن را مستفاد از روایات می­شمارد.

 پاسخ:

1.آنچه که از مسلمات نزد علماء و فلاسفه از جمله علامه طباطبایی است که برگرفته از آیات و روایات است، این است که عوالم هستی، سه گانه است: الف.عالم جبروت که عالم عقل و قیامت کبری نیز گفته می­شود، ب.عالم مثال که به آن عالم ملکوت و عالم برزخ نیز گفته می­شود، ج.عالم طبیعت که به آن عالم مُلک و ناسوت نیز گفته می­شود.[1] بنابراین این ادّعا که ظهور در عالمی میان برزخ و دنیا رخ می­دهد، برخلاف قرآن، روایات و نظرات علماء و فلاسفه از جمله علامه طباطبایی است؛ زیرا این به معنای پذیرش عالم چهارمی است که هیچ مبنا و دلیلی بر آن موجود نیست.

2.از مسلّمات مذهب شیعه بلکه همة مذاهب اسلامی این است که حضرت مهدی عج در دنیا ظهور می­کند و زمین را پس از فراگیر شدن ظلم، پر از عدل و داد می­کند.[2] از اینرو ادّعای ظهور در عالمی دیگر، خلاف مسلّمات اسلامی است.

3.تمام روایات مهدوی که از عامه و خاصه نقل شده، دلالت بر دنیوی بودن ظهور دارند. چنانچه استعمال فراوان لفظ دنیا، دهر و زمین در آنها نیز تصریح در دنیوی بودن ظهور دارد.[3] همچنین ویژگی­هایی که در مورد ظهور بیان کرده ­اند، نیز دلالت بر دنیوی بودن ظهور دارد: از قبیل: ظهور در مکّه بین رکن و مقام، لشکر کشی به نقاط مختلف زمین، خروج خراسانی، یمانی و سفیانی، جهاد با ظالمان و طاغوتیان و نابودی آنان، فراگیر شدن زمین از عدالت پس از پُر شدن از ظلم، گسترش امنیت‏، پیشرفت بهداشت و درمان‏، توسعه راه‏ها و اجراى قوانین رفت و آمد، ریشه‏کن کردن فقر، استیفاى اموال عمومى‏، آشکار شدن گنج‏هاى زمین‏، تقسیم اموال عمومى میان مردم به طور یکسان‏، بخشش مال بدون حساب‏، آباد کردن همه زمین و سرسبز شدن همة نقاط زمین‏، جوشش چشمه­ ها و رودخانه ­ها، باراش مداوم باران و غیره.[4] بنابراین ادّعای دلالت داشتن روایات مهدوی بر ظهور در عالم دیگر، دروغ بستن و افتراء به ائمه علیهم السلام است.

4.قرآن کریم در آیات متعدد از جمله آیه55 سوره نور تصریح دارد در اینکه جانشینی صالحان در زمین در امت اسلام، مشابه جانشینی صالحان در امم پیشین است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم‏»، از آنجایی که جانشینی صالحان در امم پیشین در همین دنیا بوده، پس جانشینی صالحان در امت خاتم نیز این چنین خواهد بود. چنانچه از سخنان علامه طباطبایی ذیل آیه نیز دنیوی بودن آن استفاده می­شود:

«مراد از استخلاف آنان در زمین نظیر استخلاف نیاکان و امم گذشته این است که اجتماعى صالح از آنان تشکیل دهد، که زمین را ارث ببرند، آن طور که نیاکان و امم گذشته صاحبان قوت و شوکت ارث بردند، و این استخلاف قائم به مجتمع صالح ایشان است، نه به افراد معینى از ایشان، هم چنان که در امتهاى قبل از ایشان قائم به مجتمع بود.»[5]

5. مطابق روایات، حضرت برخلاف عیساى پیامبر علیه السّلام به آسمان نرفته، در میان مردمان است، در شهرها و بازارها قدم مى ‏نهد:

«... صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشى فى اسواقهم و یطأ فرشهم و لا یعرفونه؛

 صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد مى‏کند، به بازارهایشان مى ‏رود و بر فرش‏هایشان قدم مى‏ نهد، ولى او را نمى ‏شناسند.» [6]

هر ساله در مراسم حج حاضر مى‏ شود، مردم را مى ‏بیند و مى ‏شناسد و مردم هم او را مى ‏بینند ولى نمى ‏شناسند:

 «و اللّه ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنة فیرى الناس و یعرفهم و یرونه و لا یعرفونه‏؛

به خدا سوگند که صاحب الامر، هر سال در مراسم حج حاضر مى ‏شود، مردم را مى ‏بیند و آن‏ها را مى ‏شناسد، ولى مردم او را با آن‏که مى ‏بینند نمى ‏شناسند.»[7]

7.نسبت دادن این سخنان به علامه طباطبایی نیز افتراء و کذب محض است، زیرا در تمام کتب ایشان که سخن از ظهور شده، دنیوی بودن ظهور، امری بسیار روشن و آشکار است:

تفسیر المیزان: «خداى سبحان به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام مى‏دهند، وعده مى‏دهد که به زودى جامعه‏اى برایشان تکوین مى‏کند که جامعه به تمام معنا صالح باشد، و از لکه ننگ کفر و نفاق و فسق پاک باشد، زمین را ارث برد و در عقاید افراد آن و اعمالشان جز دین حق، چیزى حاکم نباشد، ایمن زندگى کنند، ترسى از دشمن داخلى یا خارجى نداشته باشند، از کید نیرنگ بازان، و ظلم ستمگران و زورگویى زورگویان آزاد باشند. و این مجتمع طیب و طاهر با صفاتى که از فضیلت و قداست دارد هرگز تا کنون در دنیا منعقد نشده، و دنیا از روزى که پیامبر (ص) مبعوث به رسالت گشته تا کنون، چنین جامعه ‏اى به خود ندیده، ناگزیر اگر مصداقى پیدا کند، در روزگار مهدى (ع) خواهد بود، چون اخبار متواترى که از رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (ع) در خصوصیات آن جناب وارد شده از انعقاد چنین جامعه ‏اى خبر مى ‏دهد.»[8]

تفسیر المیزان: «سرانجام، دنیا تسلیم دین حق خواهد گشت، چون این وعده خداوند است که‏" وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏"[9]، علاوه بر اینکه نوع انسانى به آن فطرتى که در او به ودیعه سپرده‏اند طالب سعادت حقیقى خویش است، و سعادت حقیقى او این است که بر کرسى فرماندهى بر جسم و جان خویش مسلط شود، زمام حیات اجتماعیش را به دست خویش بگیرد.»[10]

تفسیر المیزان: «مى ‏فرماید:"وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ"[11] و نیز فرموده:" وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏"[12]، پس این آیات و امثال آن به ما خبر مى‏ دهد که ... اسلام به زودى بطور کامل غلبه خواهد کرد، و بر سراسر گیتى حکومت خواهد نمود[13]

تفسیر المیزان: «روایات در باب مهدى‏ (ع) و ظهور او و پر کردنش زمین را از عدل بعد از پر شدنش از ظلم و جور-چه از طرق عامه و چه از طرق خاصه و چه از رسول خدا (ص) و چه از ائمه هدى (ع)- آن قدر زیاد است که به حد تواتر رسیده، و اگر کسى بخواهد به آنها وقوف یابد، باید به کتابهایى که مظنه این بحث در آنها مى‏رود مراجعه کند، و چنین کتابهایى در بین عامه و خاصه زیاد است.»[14]

کتاب شیعه در اسلام: «بشر از روزى که در بسیط زمین سکنى ورزیده پیوسته در آرزوى یک زندگى اجتماعى مقرون به سعادت (به تمام معنا) مى‏ باشد و به امید رسیدن چنین روزى قدم بر مى ‏دارد و اگر این خواسته تحقق خارجى نداشت هرگز چنین آرزو و امیدى در نهاد وى نقش نمى ‏بست.از این روى به حکم ضرورت (جبر) آینده جهان روزى را در برخواهد داشت که در آن روز جامعه بشرى پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا هم زیستى نماید و افراد انسانى غرق فضیلت و کمال شوند. و البته استقرار چنین وضعى به‏دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعه‏اى منجى جهان بشرى و به لسان روایات مهدى خواهد بود.»[15]

8.این سخن که حضرت صاحب عج در عالمی دیگر منتظر ماست و در آنجا ظهور دارند نه عالم دنیا، از عقائد باطل فرقة ضالّة شیخیه و بابیّه است که مخالف با عقائد مسلّم شیعة اثنا عشریه در این زمینه است. آنان معتقدند: امام عصر (عج) از این عالم به عالم هورقلیا، ارتقاء یافته وهروقت، نوع انسانیت بسن بلوغ رسید وکدورات این عالم را رها کرد واستعداد ملاقات ومشاهدة امام عصر(عج) را پیدا کرد، آن حضرت را مشاهده خواهد نمود. یکی از بزرگان آنها بنام محمّدکریم خان در کتاب خویش نوشته:

«این عالم نازل شده بود تا ته زمین. در عصر آدم به او گفتند: بالا بیا و هنوز در هنگام بالا رفتن است و از آن کثافتها و غلظتها و غبارها نرسته و به هوای صاف نرسیده است ... و چون از این غبارها بگذرند و داخل هوای صاف شوند، آفتاب رخسارة ولیّ را مشاهدتاً ببینند و انوار او را مشاهده کنند و از او علانیه و بی پرده منتفع شوند، و احکام، احکام دیگر شود و دین، دیگر دین، و وضع، دیگر وضع. پس باید ما برویم تا آنجا که ولیّ، ظاهر است برسیم نه آنکه ولیّ به پیش ما آید. اگر ولیّ پیش ما آید و ما قابل نباشیم از او منتفع نشویم؛ پس اگر او به پیش ما آید و ما به همین احوال باشیم او را نخواهیم دید و منتفع نخواهیم شد و خلاف حکمت هم هست و اگر قابلیت ما تغییر کرده و بهتر شده­ایم پس معلوم است بالاتر رفته­ ایم پس معلوم شد که: ما باید بالا رویم تا به آن مکان برسیم و نام آن مکان در زبان حکمت «هورقلیا» است. پس چون دنیا برود بالا تا به مقام «هورقلیا» رسد آنجا دولت امام خود را بیند و حق منتشر و ظلم برطرف بیند.»[16]

این سخنان تماماً، ادّعایی بدون دلیل و مخالف با آیات و روایات و علوم تجربی و نیز دارای تناقض است، اوّلاً نزول عالم دنیا به ته زمین، سخنی مضحک است، چون زمین، جزئی بسیار کوچک از عالم دنیاست، و نزول کلّ به جزء، آن هم جزئی که به اندازة سر یک سوزن است نسبت به اینهمه کهکشان، مانند ریختن آب دریاست در ته استکان. همچنین حرکت رو به بالای دنیا از ته زمین از زمان نزول آدم(ع) تاکنون نیز بی­ معناست و برخلاف علوم تجربی و عقل سلیم است، ظاهراً این سخنان متأثر از علم نجوم بطلمیوسی است که معتقد بود: زمین مرکز دنیاست و خورشید و ماه و بقیه سیارات به دورش می‌چرخد. همچنین ته زمین، مرکز و هستة مذاب زمین است و بالا آمدن دنیا از آنجا هیچ مفهومی ندارد. بشر از ابتدا تاکنون روی سطح خارجی زمین زندگی کرده و خواهد کرد. ثانیاً بالا رفتن دنیا از غبارها و رسیدن به هوای صاف و دیدن رخسارة ولیّ نیز بی­ مفهوم است. ثالثاً از اصول مسلّم اسلامی است که دین و قوانین اسلامی، تا قیامت و حتی در زمان ظهور، پابرجا و غیر قابل تغییر است، در حالی که گفته شد: در عالم ظهور، احکام و قوانین متفاوت خواهد بود. رابعاً تناقض دیگر در سخنانش این است که یکجا می­گوید: ما باید قابلیت و ارتقا به عالم ظهور پیدا کنیم و در جای دیگر، می­گوید: عالم دنیا به عالم ظهور ارتقا می­یابد. طبق معنای اوّل همة افراد به عالم ظهور ارتقا نمی ­یابند، بلکه منحصر در افرادی است که خودسازی کرده باشند و ارتقا یافته باشند، ولی طبق معنای دوم، خود عالم دنیا با همة ساکنانش اعم از نیک و بد، بسوی عالم ظهور، ارتقا می­ یابد. خامساً عالم دنیا تا قبل از قیامت از جمله زمان ظهور، پابرجاست و با وقوع قیامت برچیده می­شود و بالا رفتن دنیا به عالم دیگر در زمان ظهور، برخلاف آیات و روایات و علوم تجربی است. سادساً بر اساس نظر دانشمندان، هورقلیا همان عالم برزخ است، در حالی که آنها معتقدند: عالم ظهور یا هورقلیا، میان عالم دنیا و برزخ است.

جهت مطالعة بیشتر این نظریه می­توانید به مقالة «مهدویت و فرقه های انحرافی (فرقه شیخیه)»[17]   و کتاب «العبقری الحسان»[18]، کتاب «دادگستر جهان»[19]، کتاب«مهدویت از دیدگاه دین‏ پژوهان غربى»[20] مراجعه کنید.

 

[1] نک: ترجمه تفسیر المیزان، ج‏11، ص: 370؛ رسائل توحیدى، ص: 92؛ انسان از آغاز تا انجام، ص: 84؛ توحید علمی و عینى، ص: 234؛  ترجمه بدایة الحکمة، ص: 108؛ ترجمه نهایة الحکمة، ص: 516؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج‏5، ص: 159.

[2] « ابو الطفیل از امام على علیه السلام-: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اگر از روزگار، جز یک روز نمانده باشد، خداوند، مردى از خاندان مرا بر مى‏ انگیزد تا زمین را از عدل پر کند، همان گونه که از ستم پر شده است»؛ سنن أبى داوود: ج 4 ص 107 ح 4283، مسند ابن حنبل: ج 1 ص 213 ح 773( به نقل از حجّاج)، المصنّف، ابن ابى شیبه: ج 8 ص 678 ح 194، کنز العمّال: ج 14 ص 267 ح 38675، المهدى المنتظر فى ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة: ص 233، العمدة: ص 433 ح 908، کشف الغمّة: ج 3 ص 227، بحار الأنوار: ج 51 ص 102 ح 39.

[3] َ«قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: لَو لَم یَبقَ مِنَ الدُّنیا إلّایَومٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلِکَ الیَومَ، حَتّى‏ یَخرُجَ رَجُلٌ مِن أهلِ بَیتی، یَملَأُ الأَرضَ عَدلًا کَما مُلِئَت ظُلماً وجَوراً.» الغیبة، طوسى: ص 180 ح 139 وص 425 ح 410؛ « «لا تَنقَضِی الدُّنیا حَتّى‏ یَملِکَ العَرَب‏ رَجُلٌ مِن أهلِ بَیتی، یُواطِئُ اسمُهُ اسمی» سنن أبى داوود: ج 4 ص 106 ح 4282.

[4] نک: دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج‏9، ص: 422-480.

[5] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏15، ص214.

[6] نعمانى، الغیبة، ص 164.

[7] صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، باب نوادر الحج، ص 520.

[8] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏15، ص215.

[9] سوره طه آیه: 132.

[10] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏4، ص208.

[11] «در زبور هم بعد از تذکراتى وعده دادیم که زمین را سرانجام بندگان صالح من به ارث خواهند برد.» سوره انبیا آیه: 105.

[12] سوره طه آیه: 32.

[13] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏4، ص209.

[14] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏14، ص475.

[15] شیعه در اسلام (طبع جدید)، ص: 195.

[16] کتاب ارشاد العوالم تألیف محمد کریم خان، چاپ کرمان سال1380هجری ج3 ص401.

[17] احمد عابدی، «مهدویت و فرقه های انحرافی (فرقه شیخیه)»، فصلنامه انتظار، شماره2، ص296.

[18] نهاوندى، على اکبر، العبقری الحسان، ج‏4، ص: 716.

[19] امینى، ابراهیم‏، دادگستر جهان، ص: 84.

[20] موسوى گیلانى، رضى‏، مهدویت از دیدگاه دین‏پژوهان غربى، ص: 55.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">