اثبات عقلی وجود امام زمان عج با سایه و لباس
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ»[1]
وخداوند از آنچه آفریده، براى شما سایه ها قرار داد و از کوه برایتان، غارها قرار داد وبراى شما لباسهایى قرار داد که شما را از گرما (و سرما) حفظ مى کند ولباسهایى که شما را از آسیب هاى یکدیگر حفظ مى نماید. اینگونه (خداوند) نعمت خود را بر شما تمام مى کند، باشد که خود را تسلیم او کنید.
خداوند متعال برای ضرورت وجود امام در هر زمان استدلال عقلی میکند :
خداوند میفرماید من نسبت به امور دنیوی شما از وجود هیچ نعمتی دریغ نکردم، و هر نعمتی از کوچک و بزرگ که شما در حیات دنیوی نیاز داشتید فراهم ساختم، حتی برای تنوع و لذت بیشتر چیزهایی که نیاز ضروری شما هم نبوده فراهم کردم.
به شما نعمت سایه ، غار و لباس دادم تا بوسیله ی آنها خود را حفظ کنید از آسیبهای حرارت خورشید و جنگ با دشمن.
همچنین نعمت خودم را بوسیله ی امام و رهبر معصوم بر شما تمام میسازم تا هدف از خلقت که تسلیم و اطاعت شما از دستورات من بوده محقق شود.
(در قرآن هر جا که از اتمام نعمت سخن گفته منظور نعمت ولایت و امامت است که در مقاله ی آینده ان شاء الله به آن پرداخته میشود.)
زیرا عالم هستی با همه ی امکاناتش مدرسه ی انسان سازی ست، اگر مدرسه ساخته شود و معلمی قرار داده نشود که جوابگوی سوالات و نیازهای شما نباشد هزینه های کلانی که صورت گرفته به هدر میرود.
هدف از خلقت شما بندگی و اطاعت بوده، لذا باید هر آنچه شما را به اطاعت من نزدیک میکند فراهم سازم، و عامل اطاعت، وجود یک رهبر عالم و معصوم در هر زمان است. زیرا اگر معصوم نباشد و دستوراتش و دینی که به شما تعلیم میکند مطابق با دستورات من نباشد، شما مرا بندگی نکرده اید بلکه او را بندگی کرده اید.
من برای آسیب ندیدن شما از آسیبهای دنیوی کوتاهی نکردم، آن وقت چطور ممکن است شما را در برابر آسیب های معنوی و اخروی که ابدی ست بوسیله ی نعمت امامت حفظ نکنم.
چطور ممکن است شما را در حفظ دین بواسطه امام معصوم مصون نسازم از آسیبهای شیاطین انس و جانّ و از علمای خائن و حاکمان جور و ریاست طلبان.
من نسبت به حرارت خورشید شما را حفظ کردم بوسیله ی سایه و لباس، چطور ممکن است نسبت به حرارت ابدی دوزخ شما را بوسیله امام حفظ نکرده باشم.
آیا این توهین بزرگ بخدا نیست که امت اسلام را پس از پیامبر اکرم بدون رهبری که آنها را از بزرگترین عذاب دنیوی یعنی اختلاف و تفرقه مذهبی و جنگهای خونین حفظ کند قرار نداده است.
من برای ابلاغ دین، پیامبران معصوم فرستادم تا دستورات من بدون آسیب به شما برسد، حال چطور ممکن است متولیان دین پس از پیامبر عالمان غیر معصوم باشند و هر کدام به ظن خود دستورات من رو بیان کنند.
امام باطل از پیش خود میسازید شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی و امام حقّ را صادق آل محمد ص را که من معین کردم رها میسازید.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ الْمُبِینُ «82»
پس (اى پیامبر) اگر روى برتافتند، پس بر (عهده) تو جز تبلیغ روشن نیست.
خطابش را خداوند از مردم برداشت و متوجه پیامبر کرد یعنی اینان قطعاً از نعمت امامت رویگردان میشوند. ولی تو نگران نباش تو وظیفه ات ابلاغ ولایت بود که انجام دادی.
یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ «83»
(آنها) نعمت خداوند را مى شناسند، سپس آن را انکار مى کنند و بیشتر آنان کافر و ناسپاسند.
اینطور نیست که امام حق و نعمت بزرگ الهی را نشناسند، اینان او را خوب میشناسند بلکه بخاطر کفر کاملی که دارند از او رویگردان شده اند زیرا لازمه ی ایمان اطاعت از دستورات خدا و پیامبر در امر امامت و حکومت میباشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى على بن ابى طالب علیهما السلام در مسجد پیامبر ودر حال رکوع، انگشترخود را به فقیر داد و آیهى 55 سوره مائده نازل شد که ولىّ شما فقط خدا ورسول وکسى است که در رکوع انفاق مى کند، گروهى ولّى خود را شناختند و انکار کردند، در این هنگام این آیه نازل شد؛
«یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها».[2]
امام صادق علیه السلام فرمود:
«نحن و الله نعمت الله التى انعم بها على عباده و بنا یفوز من فاز»[3]
بخدا سوگند، نعمتى را که خدا به بندگان انعام کرده، ما هستیم و تنها بواسطه ما مردم رستگار مىشوند.
و اینکه بجاى" اکثرهم کافرون" فرمود:" وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ" و لام بر سر کافر آورد دلیل بر این است که کافران نامبرده کفران نعمتهاى الهى و یا به قرآن و به توحیدى که نعمتها بر آن دلالت دارند و یا کفران به توحید و غیر آن را به حد کمال رسانیده بودند چون معناى" أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ"" اکثرهم کاملون فى کفرهم" است زیرا علاوه بر کفر و جحودشان عناد و لجاجت هم مى کردند و از راه خدا جلوگیرى مى نمودند.
و معنایش این است که آنان نعمت خدا را به عنوان اینکه از خداست مى شناختند و مقتضاى این شناسایى این بود که به او و رسول او و روز جزا ایمان آورند و در عمل تسلیم شوند، بر عکس، وقتى در مورد عمل در مى آیند به آنچه مقتضاى انکار است عمل مى کنند، نه آنچه اثر معرفت است و بیشترشان به صرف انکار عملى قناعت ننموده کفر و عناد با حق و جحود و اصرار بر آن را اضافه مى کنند.[4]
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ «84»
و (یاد کن) روزى را که از هر امّتى شاهدى برانگیزیم، سپس به کسانى که کفر ورزیدند اجازه (هیچ کلامى) داده نخواهد شد وآنها براى عذرخواهى فراخوانده نمى شوند.
ولی نگران نباش روزی پشیمان خواهند شد که ما در قیامت امامان حقّ را که شاهد اعمال امت هستند برمی انگیزیم و آنها را مجازات میکنیم حتی حقّ سخن گفتن و عذرخواهی به آنان داده نخواهد شد.
امام صادق ع میفرماید: شهود و گواهان این امت ما هستیم. و برای هر زمانی و امتی امامی است که روز قیامت با آن مبعوث میشود:
و فی کتاب المناقب لابن شهر آشوب[5]: أبو حمزة الثّمالیّ، عن أبی جعفر- علیه السّلام- فی قوله- تعالى-: وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً.
قال: نحن الشّهود على هذه الأمّة.
و فی مجمع البیان[6]: قوله: وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً.
قال: لکلّ زمان و أمّة إمام، تبعث کلّ أمّة مع إمامها.[7]